saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

آرش مرادی

سلکشن آهنگ ها با من... ماشین با من...
جاده‌اش با من...
صدای بلند پخش و سرعت بالا توی جاده با من...
پایین دادن شیشه‌‌ی سمت تو و پیچیدن باد لای موهای تو با من...
جنگل خیس و بارون خورده با من...
... جمع کردن هیزم با من...
درست کردن آتیش با من...
املت دونفره با من...دوباره جاده با من...
دیوونه بازی ها با من...شکلک در آوردن ها با من...
سیگار با من..
.شراب،ویسکی،ودکا،عرق سگی، هرچی که بخوای با من...
مستی با من...
خاموش کردن پخش و واست خوندن با من...
دریا با من...غروب با من...
دوباره آتیش درست کردن با من...
ماهی سیخ کشیدن با من...واست لقمه گرفتن با من...
گرم کردنت با من...بوسیدنت با من...مست کردنت با من...
توی بغل گرفتنت کنار آتیش رو به دریا با من...خوابوندنت با من...
تا صبح آتیش روشن نگه داشتن با من...
صبح واسه دیدن طلوع خورشید بیدار کردنت با من...
یه دنیا خاطره و حس خوب برات ساختن با من...

"فقط بودن با تو، فقط بودن از تو، فقط بودن!"
.
.
.

آرش مرادی

تو کیستی


‫تو کیستی ، که من اینگونه بی تو بی تابم ؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
تو چیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایقی ، سر گشته ، روی گردابم
تو در کدام سحر ، سوار بر کدام اسب سپید ؟
تو را کدام خدا ؟
تو از کدام جهان ؟
تو در کدام کرانه ، تو از کدام صدف ؟
تو در کدام چمن ، همره کدام نسیم؟
تو از کدام سبو؟
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین ، آه
مدام پیش نگاهی ، مدام پیش نگاهی
کدام نشاء دویده است از تو در تن من
که ذره های وجودم تو را می بینند
به رقص می آیند
سرود می خوانند
چه آرزوی محالی است زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو
به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر
به من بگو که برو در دهان شیر بمیر
بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف
ستاره ها را از آسمان بیار به زیر
ترا به هر چه تو گویی ، به عشق سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه ، صبر مخواه
که صبر راه درازی به مرگ پیوسته است
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه
تو دور دست امیدی و پای من خسته است
همه وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبز است و راه من بسته است .‬

آرامش

آخرین پنج شنبه ساله
امیدوارم روح همه عزیزایی که دیگه بینمون نیستن آرام باشه...
آمین...
آخرین پنج شنبه ساله
امیدوارم روح همه عزیزایی که دیگه بینمون نیستن آرام باشه...
آمین...

آفتابگردان ترین

طفلک پســــــرم باز مجابش کردم

بی شام به زور قصه خوابش کردم

ناگاه کبوتری به خوابش آمد

ناچار گرفتم و کبابش کردم

---------------

مانند همیشه چشمهایـــم به در است

بر سفره ی ما جگر نه خون جگر است

ته مانده ی سفره ی شما را آورد

آری پدرم مورچه ی کارگـــر است


جلیل صفربیگی

" ستایش - مرتضی پاشایی "

دوباره نم نم بارون، صدای شرشر ناودون
دل بازم بیقراره

دوباره رنگ چشاتو، خیال عاشقی با تو
این دل آروم نداره نداره نداره

شبامو و خواب نوازش، دوباره هق هق و بالش
گریه یعنی ستایش…

ستایش تو و چشمات، دلم هنوز تو رو میخواد
دل بازم پر زده واسه عطر نفس هات

اتاقم عطر تو داره، دلم گرفته دوباره
کار من انتظاره

یه عکس و درد دلامو، میریزه اشک چشامو
غم تمومی نداره نداره نداره

صدای باد و کوچه، داره تو خونه میپیچه
قلبم اروم نمیشه

بغل گرفتمت انگار، دوباره خواب و تکرار
باز نبودی من تکیه دادم به دیوار

ستایش یعنی دیوونگی هام، شبیه حس خوب تو دل ما
نگاه کن تو چشای بی قرارم

چقدر این لحظه ها رو دوست دارم
تصور میکنم پیشم نشستی

چقدر خوبه چقدر خووبه که هستی
ستایش یعنی این حسی که دارم
نمیتونم تو رو تنها بزارم

" ستایش - مرتضی پاشایی "



دوباره نم نم بارون، صدای شرشر ناودون
دل بازم بیقراره

دوباره رنگ چشاتو، خیال عاشقی با تو
این دل آروم نداره نداره نداره

شبامو و خواب نوازش، دوباره هق هق و بالش
گریه یعنی ستایش…

ستایش تو و چشمات، دلم هنوز تو رو میخواد
دل بازم پر زده واسه عطر نفس هات

اتاقم عطر تو داره، دلم گرفته دوباره
کار من انتظاره

یه عکس و درد دلامو، میریزه اشک چشامو
غم تمومی نداره نداره نداره

صدای باد و کوچه، داره تو خونه میپیچه
قلبم اروم نمیشه

بغل گرفتمت انگار، دوباره خواب و تکرار
باز نبودی من تکیه دادم به دیوار

ستایش یعنی دیوونگی هام، شبیه حس خوب تو دل ما
نگاه کن تو چشای بی قرارم

چقدر این لحظه ها رو دوست دارم
تصور میکنم پیشم نشستی

چقدر خوبه چقدر خووبه که هستی
ستایش یعنی این حسی که دارم
نمیتونم تو رو تنها بزارم

خالی

یاد دارم در غروبی سرد سرد
می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد

داد می زد : کهنه قالی می خرم
دسته دوم جنس عالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری کوزه خالی می خرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟

بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت اقا سفره خالی می خرید...؟

:(
یاد دارم در غروبی سرد سرد
می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد

داد می زد : کهنه قالی می خرم
دسته دوم جنس عالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری کوزه خالی می خرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟

بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت اقا سفره خالی می خرید...؟

:(

آفتابگردان ترین


!
عشق را با همـه شیرینـــی و شورانگیزی

لحظه هایی است که افسوس و دریغا دارد

11ماه گذشت

11ماه گذشت
بعضیا دلشون شکست...
بعضیا دل شکوندن...
خیلیا عاشق شدن و خیلیا تنها...
خیلیا از بینمون رفتن خیلیا بینمون اومدن
گریه کردیمو خندیدیم
زندگی در جهت یا خلاف ارزوهامون گذشت
فقط چند روزه دیگه از همه اون خاطره ها مونده
امیدوارم سالی که پیش رو داریم آغاز روزهایی باشد که آرزو داریم...

مترسک

بر سر مزرعه ی سبز فلک
باغبانی به مترسک می گفت :
دل تو چوبین است…
و ندانست که از زخم زبان
دل چوب هم می شکند…

:(
بر سر مزرعه ی سبز فلک
باغبانی به مترسک می گفت :
دل تو چوبین است…
و ندانست که از زخم زبان
دل چوب هم می شکند…

:(

مرا دریاب!

سراغم را نمیگیری ، 
چه شد افتادم از چشمت ؟.
منم فانوس لبخندت ،
غرورت ، گریه ات ، خشمت.اسیرم ، خسته ام ، سیرم.
مرا دریاب! میمیرم...

:(
سراغم را نمیگیری ، 
چه شد افتادم از چشمت ؟.
منم فانوس لبخندت ،
غرورت ، گریه ات ، خشمت.اسیرم ، خسته ام ، سیرم.
مرا دریاب! میمیرم...

:(

موبایل

وقتی که می خواهید با موبایل به کسی زنگ بزنید , تا زمانی که ارتباط بر قرار نشده و شخص در آن طرف خط شروع به صحبت نکرده , موبایل را نزدیک گوش خود نگیرید , زیرا در این مدت موبایل از بیشینه ی توان برای فرستادن سیگنال که معادل با دو وات یا 33 دسی بل است , استفاده می کند , لطفاً از گوش چپ خود برای صحبت کردن با موبایل استفاده کنید , چون اگر از گوش راست خود استفاده کنید , ممکن است مستقیماً تأثیرزیان آور بر روی مغز بگذارد , این یک حقیقت است که توسط تیم پزشکی آپولو اثبات شده است .
لطفاً این پیام را برای همۀ عزیزانتان SHARE کنید ....
سپاس که به‌‌‌ فکر عزیزان خود هستید ♥
وقتی که می خواهید با موبایل به کسی زنگ بزنید , تا زمانی که ارتباط بر قرار نشده و شخص در آن طرف خط شروع به صحبت نکرده , موبایل را نزدیک گوش خود نگیرید , زیرا در این مدت موبایل از بیشینه ی توان برای فرستادن سیگنال که معادل با دو وات یا 33 دسی بل است , استفاده می کند , لطفاً از گوش چپ خود برای صحبت کردن با موبایل استفاده کنید , چون اگر از گوش راست خود استفاده کنید , ممکن است مستقیماً تأثیرزیان آور بر روی مغز بگذارد , این یک حقیقت است که توسط تیم پزشکی آپولو اثبات شده است .
لطفاً این پیام را برای همۀ عزیزانتان SHARE کنید ....
سپاس که به‌‌‌ فکر عزیزان خود هستید ♥

آفتابگردان ترین

پاگیر شده‌ام
پاگیر مذهبی تازه
که حرمت آفتاب را لکه‌دار! نه
و عصمت عشق را
بی هیچ کدورتی
در رنجش عصر پنج‌شنبه‌ها
می‌بخشد به اولین سلام

محمود

محمود که عکس میگیرفتی همه عمر
دیدی که چگونه عکس، محمود گرفت ...
محمود که عکس میگیرفتی همه عمر
دیدی که چگونه عکس، محمود گرفت ...

خیام

از آمــــــدن بهــــــــــــار و از رفتـــن دی
اوراق وجـــود ما همــی گــــــردد طــــی

مِـــی خورد مخور اندوه که فرمود حکیـــم
غمـهای جهـــان چو زَهر و تریـاقش مـِــی

خیــــــــــــــــــــــاماز آمــــــدن بهــــــــــــار و از رفتـــن دی
اوراق وجـــود ما همــی گــــــردد طــــی

مِـــی خورد مخور اندوه که فرمود حکیـــم
غمـهای جهـــان چو زَهر و تریـاقش مـِــی

خیــــــــــــــــــــــام

خاکم نکن

خدایا تا پاکم نکردی , خاکم نکن ...
خدایا تا پاکم نکردی , خاکم نکن ...

الهـــــــــــــــــــی آمیــــــــــــن <3الهـــــــــــــــــــی آمیــــــــــــن ♥



عبید زاکانی

قومــــــی زپی مــــــذهب و دیــــــن می‌سوزند
قومــــــی زبــــــرای حورعیــــــــــــن می‌سوزند
من شاهد و مــــــــــی دارم و باغی چو بهشت
ویشان همه در حســـــــــــرت این می‌سوزند!!!

عبید زاکانی

آفتابگردان ترین

کسی از حضرت علی (ع) پرسید: یا علی آیا خدا را به چشم دیده ای؟
فرمود: چگونه می توانم کسی را بپرستم که او را ندیده باشم؟

مهدی سهیلی

به من مگو که خدا را ندیده ام هرگز !!!

اگر خدا طلبی،

خدا در اشک یتیمان رفته از یاد است.!

خدا در آه غریبان خانه بر باد است.!

اگر خدا خواهی ،

درون بغض زنان غریب، جای خداست.!

دل شکسته هر بینوا سرای خداست .!

..................................................................
(مهدی سهیلی)


به من مگو که خدا را ندیده ام هرگز !!!

اگر خدا طلبی،

خدا در اشک یتیمان رفته از یاد است.!

خدا در آه غریبان خانه بر باد است.!

اگر خدا خواهی ،

درون بغض زنان غریب، جای خداست.!

دل شکسته هر بینوا سرای خداست .!

..................................................................
(مهدی سهیلی)


♥BAHAR♥

دعایت میکنم

دعایت میکنم هر شب به عطر میخک و مریم
الهی در دلت هرگز نباشه غصه و ماتم
دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند




دعایت میکنم هر شب به عطر میخک و مریم
الهی در دلت هرگز نباشه غصه و ماتم
دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند



دوستااااااای عزیز و مثل همیشه مهربون  شبتون طلایی


♥BAHAR♥

ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ

ﻧﺎﻡ ﺍﺻﻠﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ |:
ﮔﻮﮔﻮﺵ: ﻓﺎﺋﻘﻪ ﺁﺗﺸﯿﻦ
ﻫﺎﯾﺪﻩ: ﻣﻌﺼﻮﻣﻪ ﺩﺩﻩ ﺑﺎﻻ
ﻣﻬﺴﺘﯽ .: ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺩﺩﻩ ﺑﺎﻻ
ﺣﻤﯿﺮﺍ .: ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﻣﯿﺮ ﺍﻓﺸﺎﺭﯼ
ﺍﺑﯽ : ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺣﺎﻣﺪﯼ
ﺩﻟﮑﺶ :ﻋﺼﻤﺖ ﺑﺎﻗﺮﭘﻮﺭ ﺑﺎﺑُﻠﯽ
ﺳﻮﺳﻦ : ﮔﻞ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﻃﺎﻫﺮﺧﺎﻧﯽ
ﻧﺎﻡ ﺍﺻﻠﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ )ﺭﭘﺮ ( ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ
ﻫﯿﭽﻜﺲ: ﺳﺮﻭﺵ ﻟﺸﻜﺮﯼ
ﺣﺴﯿﻦ ﻣﺨﺘﻪ:ﺣﺴﯿﻦ ﻣﺨﺘﺎﺭﯼ
ﺭﺿﺎﯾﺎ: ﺍﻣﯿﺮﺭﺿﺎ ﻃﺎﺭﯼ
ﯾﺎﺱ: ﯾﺎﺳﺮ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ
ﺗﺘﻠﻮ:ﺍﻣﯿﺮ ﻣﻘﺼﺪﻟﻮ
ﻋﻠﯿﺸﻤﺲ: ﻋﻠﯽ ﺷﻤﺲ
ﺳﺎﺳﯽ ﻣﺎﻧﻜﻦ : ﺳﺎﺳﺎﻥ ﺣﯿﺪﺭﻱ

میشه پرنده باشی

میشه پرنده باشی اما رها نباشی
میشه دلت بگیره اسیر غصه ها شی

حالا که آسمونم دنیای تازه ای نیست
اون وقت یه جا بشینی محو گذشته ها شی
...
ترسیده باشی از کوچ اوج و ندیده باشی
واسه یه مشت دونه اهلی آدما شی

تو سایه ها بمونی درگیر سایه ها شی
مفهوم زندگی رو از یاد برده باشی

دلت بخواد دوباره از ته دل بخونی
از ترس ریزش اشک غمگین و بی صدا شی
ادامه ...

پیشاپیش مبارک

میدونم کمی زود ولی دلم خواست امروز اینو بهتون بگم :

سلامت

سعادت
...
سیادت

سُرور

سَروری

سبزی

و سَرزندگی

هفت سین سفره ی زندگیتان باد....

پیشاپیش نوروز 1392 بر شما مبارک باد♥♥♥
...
میدونم کمی زود ولی دلم خواست امروز اینو بهتون بگم :

 

سلامت

 

سعادت

 

سیادت

 

سُرور

 

سَروری

 

سبزی

 

و سَرزندگی

 

هفت سین سفره ی زندگیتان باد....

 

پیشاپیش نوروز 1392 بر شما مبارک باد♥♥♥

لغت نامه



کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است.

هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند.

گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکارچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند.

بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.

دانشگاه: یک دوره چهارساله که … چیز بیشتری یادم نمی آید.

مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.

خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد.

منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند.

بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به گاف رفته است.

جلسه دفاع پایان نامه: هنر انتقال اطلاعات دانشجو از طریق پاورپوینت و توجه اساتید داور و راهنما، بدون عبور از ذهن هر دو.

شخصیت: آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد. (می تواند پول، قیافه و یا شهرت باشد.)

رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر

کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب

عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است.

طراز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید.

جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود.

قابل اجتناب: دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد.

ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟

شاهد: فردی که ابتدا قسم می خورد که حقیقت را، تمام حقیقت را، و نه چیزی جز حقیقت را بگوید و سپس شروع به تعریف داستانی می کند که وکیل از او خواسته است.

خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون

لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است.

فهرست خرید: لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید.

مالیات: می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند.

فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز.

طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ

تجربه: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند.

پیری: وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود.

روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون

بیماری خوشخیم: یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید.

پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است.

پزشک: آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد.

کمک های خارجی: انتقال پول از مردم فقیر در کشورهای ثروتمند به افراد ثروتمند در کشورهای فقیر.

آنتیک: وسیله ای که اجداد شما خریده اند و پدر و مادر شما خود را از شر آنها خلاص کرده اند و حالا شما دوباره برای خرید آن، پول گزافی پیاده می شوید.

مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج

قبر: مکانی برای استراحت متوفی تا وقتی که سر و کله یک باستان شناس پیدا شود.

و غیره: علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید.

سیاست: هنر تقسیم کیک تولد، به گونه ای که هر کس احساس کند بزرگ ترین قطعه را صاحب شده است.

لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد.

صداقت: حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید.
 

آفتابگردان ترین

همیشه با خدا درد دل کن نه با خلق خدا و فقط به او توکل کن. آنگاه می‌بینی که چگونه قبل از این که خودت دست به کار شوی، کارها به خوبی پیش می‌روند.

محمد ولی فروتن

انقلاب دیگری در راه است
وسوسه ی چشمانت
تمام خیابان ها را مصدود کرده
از شرق و غرب این دل
صدای آزادی به گوش میرسد
... تک تیر خلاص را برای روز مبادا نگه داشته ام
که اگر زندانی افسون تو شدم
افسانه شدن را برگزینم
شعر به شعر ، شعار میشود شعورم
و من درگیر افکاری از جنس گذشته
که آیا شعور به انقلاب میرسد یا شعار؟
وسوسه ی دوباره بودنت
جنگ به جنگ خون میگیرد
و من
این منِ خلاص شده از مرگ
کافرِ لحظه هایی میشوم که ایمانم بود
حالا تو بگو
وقت انقلاب دیگری نیست؟
...................................
خرداد پر از حادثه ، تمام روزهاایست
که من بی تو خیابان به خیابان خودم را آتش میزنم
و من زاده ی خرداد
تکلیفم از روز اول مشخص بود
باید که آتش بزنم و آتش بگیرم

محمد ولی فروتن
انقلاب دیگری در راه است

وسوسه ی چشمانت

تمام خیابان ها را مصدود کرده

از شرق و غرب این دل

صدای آزادی به گوش میرسد

تک تیر خلاص را برای روز مبادا نگه داشته ام

که اگر زندانی افسون تو شدم

افسانه شدن را برگزینم

شعر به شعر ، شعار میشود شعورم

و من درگیر افکاری از جنس گذشته

که آیا شعور به انقلاب میرسد یا شعار؟

وسوسه ی دوباره بودنت

جنگ به جنگ خون میگیرد

و من

این منِ خلاص شده از مرگ

کافرِ لحظه هایی میشوم که ایمانم بود

حالا تو بگو

وقت انقلاب دیگری نیست؟

...................................

خرداد پر از حادثه ، تمام روزهاایست

که من بی تو خیابان به خیابان خودم را آتش میزنم

و من زاده ی خرداد

تکلیفم از روز اول مشخص بود

باید که آتش بزنم و آتش بگیرم



محمد ولی فروتن

گاندی


نظر گاندی در مورد هفت چیزی که بدون هفت چیز دیگر خطرناک هستند:

ثروت بدون زحمت
دانش بدون شخصیت
علم بدون انسانیت
سیاست بدون شرافت
لذت بدون وجدان
تجارت بدون اخلاق
و عبادت بدون ایثار

این هفت مورد را گاندی تنها چند روز پیش از مرگش بر روی یک تکه کاغذ نوشت و به نوه اش داد. اعتقاد بر این است که وی این موارد را در جست و جوی خود برای یافتن ریشه های خشونت شناسایی کرد. در نظر گرفتن این موارد، بهترین راه جلوگیری از بروز خشونت در یک فرد و یا جامعه است.

کلامی از شیخ بهایی:


کلامی از شیخ بهایی:

آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:
اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
اگر کم کار کند، میگویند تنبل است !
اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند !
اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است !
اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است !
اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست !
اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است !
و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین !
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید، مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود.

خدای مهربون

خدای مهربون بابت خلق این زیبایی ازت ممنونم
خدای مهربون بابت خلق این زیبایی ازت ممنونم

آفتابگردان ترین

خداوندا! تنها افتخار من بندگی توست.
امیرالمومنین علی (ع)

الهی

الهی :
توهدفی ، من دنبال توام
تو معبودی ، من عبد توام
توعشقی ، من عاشق توام
تو نوری ، من شب پره توام
... تو بال باش ، من پرنده ام
تو ارباب باش ، من برده ام
تو همراه باش ، من رونده ام
تو ناز باشی ، من نیازم
تو آوازباشی ، من یه سازم
خدایا فقط باش ، که بی تومی بازم.
.
.
.
الهی امین
...
الهی :

 توهدفی ، من دنبال توام

 تو معبودی ، من عبد توام

 توعشقی ، من عاشق توام

 تو نوری ، من شب پره توام

 تو بال باش ، من پرنده ام

 تو ارباب باش ، من برده ام

 تو همراه باش ، من رونده ام

 تو ناز باشی ، من نیازم

 تو آوازباشی ، من یه سازم

 خدایا فقط باش ، که بی تومی بازم. 

.

.

.

الهی امین

ذکرهای آرامش دهنده:


-برای هر ترس: لا اله الا الله
-برای هر نعمت: الحمدل
-برای هر آسایش: شکرلله
-برای هر سختی و دشواری: حسبی الله
... -برای هر گناهی:استغفرالله
-برای هر غم و اندوهی: ماشاالله
-برای هر دشمنی: اعتصمت بالله
-برای هر چیز شگفت آوری: سبحان الله
-برای هر مصیبتی:انالله و انا الیه راجعون
-برای هر قضا و قدری: توکلت علی الله
-برای هر طاعت و گناهی:"لا حول و لا قوة الا بالله العلی عظیم"
...
ذکرهای آرامش دهنده:

 -برای هر ترس: لا اله الا الله

 -برای هر نعمت: الحمدل

 -برای هر آسایش: شکرلله

 -برای هر سختی و دشواری: حسبی الله

 -برای هر گناهی:استغفرالله

 -برای هر غم و اندوهی: ماشاالله

 -برای هر دشمنی: اعتصمت بالله

 -برای هر چیز شگفت آوری: سبحان الله

 -برای هر مصیبتی:انالله و انا الیه راجعون

 -برای هر قضا و قدری: توکلت علی الله

 -برای هر طاعت و گناهی:

مازیار فلاحی

حالا که همش تو رویاست نذار دلتنگت بمونم
مرگ بیداری برا من اینو خیلی خوب می دونم
بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم

قلب من میگه که هستی اما چشمام میگه نیستی
... خیلی سخته باورم شه که تو پیشم دیگه نیستی
بگو که هنوز چشاتو رو به عشق من نبستی
چشم من میگه تو رفتی اما قلبم میگه هستی
مگه میشه تو نباشی تو مثه نفس می مونی

دستای گرمتو کاشکی تو به دستم برسونی
دستم بی تو بی پناه ِ می میرم وقتی نیستی
مگه میشه باورم شه که تو پیشم دیگه نیستی
حالا که همش خیاله بذار دستاتو بگیرم
بذار تو فرض محالم با تو باشم تا بمیرم
بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم
حالا که همش تو رویاست نذار دلتنگت بمونم
مرگ بیداری برا من اینو خیلی خوب می دونم
بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم
بذار عاشقت بمونم…
...
حالا که همش تو رویاست نذار دلتنگت بمونم

مرگ بیداری برا من اینو خیلی خوب می دونم

بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم



قلب من میگه که هستی اما چشمام میگه نیستی

خیلی سخته باورم شه که تو پیشم دیگه نیستی

بگو که هنوز چشاتو رو به عشق من نبستی

چشم من میگه تو رفتی اما قلبم میگه هستی

مگه میشه تو نباشی تو مثه نفس می مونی



دستای گرمتو کاشکی تو به دستم برسونی

دستم بی تو بی پناه ِ می میرم وقتی نیستی

مگه میشه باورم شه که تو پیشم دیگه نیستی

حالا که همش خیاله بذار دستاتو بگیرم

بذار تو فرض محالم با تو باشم تا بمیرم

بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم

حالا که همش تو رویاست نذار دلتنگت بمونم

مرگ بیداری برا من اینو خیلی خوب می دونم

بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم

بذار عاشقت بمونم….

آفتاب گردان ترین

پروردگارا مار چنان مکن که کافران خوار دارندمان و ما را ببخش و بیامرز که تو امرزنده و مهربانی (سوره ممتحنه -آیه 5)

*************

پروردگارا!
گناهانِ ما را به ریال و کارهای نیکمان را به دلار محاسبه بفرما !

پشت کوه

آری از پشت کوه آمده ام...
چه می دانستم این ور کوه باید برای ثروت، حرام خورد؟!
برای عشق خیانت کرد
برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد
برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند
... وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم
می گویند: از پشت کوه آمده!

ترجیح می دهم به پشت کوه برگردم و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگ ها باشد، تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ

شراب ناب

سبو سبو شراب ناب میدهند

مرا به مستی اش مژده وصال میدهند

که در خیال این مردم خوش خیال
...
به مستی اش تمام غصه ها یه دم فنا شود

کجاست شراب ناب من ؟

من آن سبو طلب کنم

که جرعه ای شراب ان تمام عمر مرا بس است

نه این شراب که در سرم

شور و نشاط یک هوس بپا کند

کجاست شراب ناب من ؟

که مستی اش فقط به قلب عاشقان اثر کند

شراب من همان شراب عشق است رفیق

که مستی اش به جرعه ای تمام عمر اثر کند

خدا بگو اثر کند

یا عمر من فقط به وقت مستی اش گذر کند

سرنوشت


خدا خر را آفرید و به او گفت:
تو بار خواهی برد،
از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود
تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد.
و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود.
و تو علف خواهی خورد
و از عقل بی بهره خواهی بود
و پنجاه سال عمر خواهی کرد و تو یک خر خواهی بود.
 

Picture of a Donkey
Kicking out one Hind Leg


خر به خداوند پاسخ  داد: خداوندا! من می خواهم خر باشم،
اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است.
پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم
و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد


خدا سگ را آفرید و به او  گفت:
 تو نگهبان خانه انسان خواهی بود
و بهترین دوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد.
تو غذایی را که به تو می دهند خواهی خورد
و سی سال زندگی خواهی کرد.
تو یک سگ خواهی بود.

 

excited alert puppy wagging
his tail with a bone in his mouth 


سگ به خداوند پاسخ  داد:
خداوندا! سی سال زندگی عمری طولانی است.
کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم
و خداوند آرزوی سگ را برآورد...

خدا میمون را آفرید و به  او گفت:
و تو از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه خواهی پرید
و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد
و بیست سال عمر خواهی کرد.
و یک میمون خواهی بود.

 

Picture of a Cute Little Monkey with Big
<br /> Ears

میمون به خداوند پاسخ  داد:
بیست سال عمری طولانی است،
من می خواهم ده سال عمر کنم.
و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد.


و سرانجام خداوند انسان را آفرید
و  به او گفت: تو انسان هستی.
تنها مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره زمین.
تو می توانی از هوش خودت استفاده کنی
و سروری همه موجودات را برعهده بگیری
و بر تمام جهان تسلط داشته باشی.
و تو بیست سال عمر خواهی کرد.

 

goofy
looking man with his tongue hanging out wearing a smiley face tie


انسان گفت:سرورم!
گرچه من دوست دارم انسان باشم،
اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است.
آن سی سالی که خر نخواست ،
آن پانزده سالی که سگ نخواست
و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند،
به من بده.


و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد...

و از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند !!
 

Picture of
 a Father Giving his Son a Horse Ride

و پس از آن، ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می کند ، و مثل خر بار می برد
 
 

frantic dad trying to multi task
and work on the computer and iron at the same time with children causing
chaos


و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد...!!!

 

Picture of an Angry Old Man
Waving his Cane


و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به خانه آن دخترش می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند...!!!

 

آفتابگردان ترین

در قفس را باز بگذار
پرنده
اگر به تو عاشق باشد
بر شانه ات خواهد نشست ...

آفتابگردان تزین

خداوند دشمنان شما را می شناسد (دقت کنیم که منظور تنها دشمنان انسانی نیستند بلکه مراد دشمنان روحی و درونی ما آدمها مثل ناامیدی و ترس و هزار عیب دیگه هم هست ) و خداوند برای شما کفایت می کند و خداوند تنها یاور شماست (سوره نسا - آیه 45)

رهایش کن

آن هنگام که دوست داری دلی را مالک شوی رهایش کن

پرنده در قفس .... زیبا نمی خواند

گرچه برایت تمام لحظه ها رانغمه خوانی کند

..بگذار برود

تمام افق ها را بگردد و آواز سر دهد .صبور باش و رهایش کن

گفته اند : اگر از آن تو باشد باز می گردد و اگرنباشد

یادت باشد قفس ،آفریننده ی عشق نیست

راست بگو

مست بگو ، راست بگو... تا شب یلداست بگو...
تا نفسم هست بگو.... هرچی دلت خواست بگو...
خسته و بی تاب شدم... محو شدم ، خواب شدم...
خسته از این پنجره ها.... منتظرت قاب شدم....
مست بگو ، راست بگو...       تا شب یلداست بگو...
تا نفسم هست بگو....         هرچی دلت خواست بگو...
خسته و بی تاب شدم...       محو شدم ، خواب شدم...
خسته از این پنجره ها....     منتظرت قاب شدم....

این یکی دعا نیست

خداوندا ....
این یکی دعا نیست ؛
یه خواهشه ،
یه التمـاسه !

مهـــــــــــــــــــــربانی را به قلب ما آدما بازگردان ... !!!
خداوندا ....

این یکی دعا نیست ؛

یه خواهشه ،

یه التمـاسه !



مهـــــــــــــــــــــربانی را به قلب ما آدما بازگردان ... !!!

یک لحظه گوش کن خدا

یک لحظه گوش کن خدا
.
جدی میگم
نه گِله است نه شِکوه
توی دنیات حال خیلیا اصلا خوب نیست
... .
.
.
یه دستی به زندگیشون بکش . . . . . 
...
یک لحظه گوش کن خدا

.

جدی میگم

نه گِله است نه شِکوه

توی دنیات حال خیلیا اصلا خوب نیست

.

.

.

یه دستی به زندگیشون بکش . . . . . . لطفا

بانوی خبرنگار ایرانی

خانم خبرنگاری که احمدی نژاد را به چالش کشید و سانسور شد
______________________________________________
در شبی که از مرتضی حیدری گرفته تا خبرنگاران فارس و ایرنا و رادیو ، همه و همه سوالاتی کلیشه ای و غیرچالشی از احمدی نژاد پرسیدند ، خبرنگار خبرگزاری مهر ، بخشی از سوالات ملت را از رئیس جمهور پرسید و البته سانسور شد!
معصومه حاتم خانی ، خبرنگاری بود که بی پروا ، صریح ترین سوال ها را از رئیس جمهور پرسید و این در حالی بود که احمدی نژاد ، قبل از آغاز پرسش ها ، آنها را از پرسیدن چنین سوالاتی ، صراحتاً منع کرده بود.

... حاتم خانی پرسید:

«بحثی که خدمت شما دارم ناظر به مباحث اقتصادی والبته انتقادی است. مباحثی است که دغدغه ذهن مردم است.

در ابتدای دولت فرمودید پول نفت را سر سفره مردم می آورید در حالیکه امروز شاهد این هستیم که ارزش پول و دارایی مردم به یک سوم کاهش پیدا کرده است. وعده دادید 3 میلیون شغل ایجاد می کنید، اما امروز نمایندگان در مجلس شاهد مراجعات مکرر مردم هستند که بیشترین دغدغه شان افزایش بیکاری و تعطیلی کارخانجات است.

شما در ماجرای هدفمندی یارانه ها مدعی شدید که با اجرای این طرح می خواهید پول در جیب مردم بگذارید اما نظرسنجی که از طریق تلویزیون هم پخش شد نشان داد که بیش از 80 درصد مردم می گویند پول یارانه ها را نمی خواهند و خوستار بازگشت قیمت ها به گذشته هستند.
مهمترین شعاری که شما دادید مبارزه با مفاسد اقتصادی بود و گفتید که می‌خواهید با فساد اکبر مبارزه کنید، حال آنکه بزرگترین پرونده فساد اقتصادی یعنی همان اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در دوران شما اتفاق افتاد. قوه قضائیه را تهدید کردید که کابینه و اطرافیان شما خط قرمز هستند و حتی اجازه رسیدگی به اتهامات آنها را نمی دهید. گفتید پاک ترین دولت بعد از انقلاب هستید در حالیکه بودجه که از مهمترین اسناد انضباطی و مالی کشور است با بالاترین تاخیر در طول تاریخ انقلاب هنوز به مجلس ارائه نشده است .در مورد تحریم ها به درستی گفتید که کاغذ پاره هستند اما امروز همه مشکلات اقتصادی را گردن تحریم ها می اندازید.

همه این وعده ها و عملکرد ها در شرایطی است که امروز رفتارها و گفتارهایی دارید که وحدت شکن است. مردم معتقدند که در این وضعیت این نوع رفتارها یک نوع طفره رفتن از پاسخ به مشکلات و مسائلی است که مردم با آن درگیر هستند. مردم می گویند مشکل ما الان معیشت و گرانی است اما از طرفی می بینند که شما مراسمات چند میلیاردی همچون جشن اخیر را در بندرعباس برگزار می کنید. خواهش می کنم به این انتقادات افکار عمومی پاسخ روشن دهید.»

اما احمدی نژاد او را متهم به بیانیه خوانی سیاسی کرد و سپس به تکرار مکررات پرداخت که در آخر ، این خبرنگار گفت: من که از حرف های شما قانع نشدم،امیدوارم مردم قانع شده باشند.

پرسش صریح این خبرنگار ، با واکنش برخی خبرنگاران حامی دولت و تعدادی از مسوولان دولت مواجه شد که وی را مورد اهانت قرار داده و متهم به غیرحرفه ای بودن کردند!

به افتخار این بانوی خبرنگار ایرانی
...
خانم خبرنگاری که احمدی نژاد را به چالش کشید و سانسور شد

______________________________________________

در شبی که از مرتضی حیدری گرفته تا خبرنگاران فارس و ایرنا و رادیو ، همه و همه  سوالاتی کلیشه ای و غیرچالشی از احمدی نژاد پرسیدند ، خبرنگار خبرگزاری مهر ، بخشی از سوالات ملت را از رئیس جمهور پرسید و البته سانسور شد!

معصومه حاتم خانی ، خبرنگاری بود که بی پروا ، صریح ترین سوال ها را از رئیس جمهور پرسید و این در حالی بود که احمدی نژاد ، قبل از آغاز پرسش ها ، آنها را از پرسیدن چنین سوالاتی ، صراحتاً منع کرده بود.



حاتم خانی پرسید:



«بحثی که خدمت شما دارم ناظر به مباحث اقتصادی والبته انتقادی است. مباحثی است که دغدغه ذهن مردم است. 

 

در ابتدای دولت فرمودید پول نفت را سر سفره مردم می آورید در حالیکه امروز شاهد این هستیم که ارزش پول و دارایی مردم  به یک سوم کاهش پیدا کرده است. وعده دادید 3 میلیون شغل ایجاد می کنید، اما امروز نمایندگان در مجلس شاهد مراجعات مکرر مردم هستند که بیشترین دغدغه شان افزایش بیکاری و تعطیلی کارخانجات است. 

 

شما در ماجرای هدفمندی یارانه ها مدعی شدید که با اجرای این طرح می خواهید پول در جیب مردم بگذارید اما نظرسنجی که از طریق تلویزیون هم پخش شد نشان داد که بیش از 80 درصد مردم می گویند پول یارانه ها را نمی خواهند و خوستار بازگشت قیمت ها به گذشته هستند. 

مهمترین شعاری که شما دادید مبارزه با مفاسد اقتصادی بود و گفتید که می‌خواهید با فساد اکبر مبارزه کنید، حال آنکه  بزرگترین پرونده فساد اقتصادی یعنی همان اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در دوران شما اتفاق افتاد. قوه قضائیه را تهدید کردید که کابینه و اطرافیان شما خط قرمز هستند و حتی اجازه رسیدگی به اتهامات آنها را نمی دهید. گفتید پاک ترین دولت بعد از انقلاب هستید در حالیکه بودجه که از مهمترین اسناد انضباطی و مالی کشور است با بالاترین تاخیر در طول تاریخ انقلاب هنوز به مجلس ارائه نشده است .در مورد تحریم ها به درستی گفتید که کاغذ پاره هستند اما امروز همه مشکلات اقتصادی را گردن تحریم ها می اندازید. 

 

همه این وعده ها و عملکرد ها در شرایطی است که امروز رفتارها و گفتارهایی دارید که وحدت شکن است.  مردم معتقدند که در این وضعیت این نوع رفتارها یک نوع طفره رفتن از پاسخ به مشکلات و مسائلی است که مردم با آن درگیر هستند. مردم می گویند مشکل ما الان معیشت و گرانی است اما از طرفی می بینند که شما مراسمات چند میلیاردی همچون جشن اخیر را در بندرعباس برگزار می کنید. خواهش می کنم به این انتقادات افکار عمومی پاسخ روشن دهید.» 



اما احمدی نژاد او را متهم به بیانیه خوانی سیاسی کرد و سپس به تکرار مکررات پرداخت که در آخر ، این خبرنگار گفت: من که از حرف های شما قانع نشدم،امیدوارم مردم قانع شده باشند.



پرسش صریح این خبرنگار ، با واکنش برخی خبرنگاران حامی دولت و تعدادی از مسوولان دولت مواجه شد که وی را مورد اهانت قرار داده و متهم به غیرحرفه ای بودن کردند!

 

به افتخار این بانوی خبرنگار ایرانی

خسته ایم!

خداوندا!

قیامتی اگر هست، بر پا کن . . .

تو اگر خسته نشده ای، ما عجیب خسته ایم!
خداوندا!



قیامتی اگر هست، بر پا کن . . .



تو اگر خسته نشده ای، ما عجیب خسته ایم!