saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

آفتابگردان ترین

طفلک پســــــرم باز مجابش کردم

بی شام به زور قصه خوابش کردم

ناگاه کبوتری به خوابش آمد

ناچار گرفتم و کبابش کردم

---------------

مانند همیشه چشمهایـــم به در است

بر سفره ی ما جگر نه خون جگر است

ته مانده ی سفره ی شما را آورد

آری پدرم مورچه ی کارگـــر است


جلیل صفربیگی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد