saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

زندگی

گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است / اما چه سود حاصل گلهای پرپر است




 
بدون ملاحظه ایام را می گذرانیم،
خیلی کم می خندیم،
خیلی تند رانندگی می کنیم،
خیلی زود عصبانی می ش

الماس

بعضی وقتا ... آدما الماسی تو دستشون دارن ... بعد چشمشون به یه گردو میفته دولا میشن تا گردو رو بردارن ... الماسه میفته تو شیب زمین، قل میخوره و میره ... می دونی چی می مونه؟ یه آدم... یه دهن باز... "یه گــــــردوی پـــــــــــــوک" یه دنیا حسرت ... ________________________ البته رو حسرت خوردنش شک دارم :D آخه جالب اینجاست ؛ خیلی از مواقع هم پیش میاد که طرف اینقدر بدبخته که درک تشخیص گردو از الماس رو هم نداره ! و یا اگر هم تشخیص بده، تا مدت ها فقط گردو بازی می کنه باهاش (:دی) و خبر از درونش نداره ! وای به روزی که وقت پوست کندن گردو برسه ... البته معمولاً اینقدر پوست کلفت هم تشریف داره که مثل دلقک یه خنده ی مصنوعی بزرگ رو صورت نقاشی می کنه که مـــــثـــلاً "کک اش هم نمی گزد !! " لابـد نـمـی گــزد ... ما هم باور می کنیم نــــمی گـــــزد :D ولــــــی ... روز پوست انداختن هم می رسه ;)