saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

انسان

آدم‌ها
یک زمانی
در یک جایی
ناخواسته خودشان را جا می‌گذارند و می‌روند !!!

زندگی

از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟

خدا جواب داد

گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،با اعتماد زمان حال ات را بگذران و

بدون ترس برای آینده آماده شو.ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .

شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.

زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید

مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ اینه که مهم باشی! حتی برای یک نفر

مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام. توان شروع به دویدن کنی .

کوچک باش و عاشق... که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را

بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن

فرقى نمی کند گودال آب کوچکى باشى یا دریاى بیکران... زلال که باشى، آسمان در توست

هدیه

بجای " تاج گل بزرگی " که پس از مرگم برای تابوتم می آوری، شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن...!

. . .شکسپیر

توقع

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت.

حسین پناهی

عاشق

دوست داشتن مثل بازی الاکلنگ می مونه!!
اونی که عاشقتره همیشه خودش رو پایین نگه می داره
تا عشقش از بالا بودن لذت ببره...............!!!!!

شراب

هشتاد ضربه شلاق حقش بود
- چرا ؟
- چون شراب حرامه .
- چرا حرامه ؟
- چون برای بدن ضرر داره .
- یعنی میخوای بگی یک لیوان شراب از هشتاد ضربه شلاق ضررش بیشتره ؟

فهم

فدا کردن چیزی برای کسی دشوار نیست،
یافتن کسی که شایسته باشد دشوار است...!!

زندگی

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست شاید آن خنده که امروز دریغش کردیم آخرین فرصت خندیدن ماست زندگی همهمه ی مبهمی از رد شدن خاطره هاست هر کجا خندیدیم زندگانی آنجاست

تعادل

اگر تعادل را بین عشق و منطق برقرار نکنی
سقوط خواهی کرد !!!

تفاوت

یه تار موی گندیده کسی که از تو آشغال ها نون در میاره شرف داره به
آشغالی که از زندگیه مردم نون در میاره ...

انسان

آدما دو دسته‌اند اونایی که به زندگی می‌اندیشند
و اونایی که از زندگی لذت می‌برن !!!

روزگار

وقتی گریه میکنی همه میگن
ولش کن بزار راحت باشه
وقتی میخندی همه میان میگن
چی شده بگو ما هم بخندیم
و این است رسم روزگار !!!

امید

هر صبح فکر کن که تازه به دنیا آمدی ؛
مهربان باش و دوست بدار ؛
شاید فردای نباشد ؛

بوسه

عاشق آنم که تورا با بوسه های پی در پی غافلگیر کنم
تو با خنده های متعجب دلیلش را بپرسی
و من با سکوت عشق را فریاد کنم ....

مست مست

شبی در کنج میخانه گرفتم تیغ بر دستم
بگفتم خالقا یا رب تو فکر کردی که من مستم؟؟
کجایی تو؟؟ چه هستی تو؟؟ چه میخواهی تو از قلبم؟؟
تو از مستی چه میدانی؟؟ تو از قلبم چه میجویی؟؟
تو فرعون را خدا کردی تو شیرین را ز فرهادش جدا کردی
سپردی تیغ بر ظالم به مظلومان جفا کردی
به آن شیطان خونخوارت تو ظلم را عطا کردی
سپس گفتی مشو کافرتو فکر کردی که من مستم؟؟؟؟

حقیقت

همیشه حرفی رو بزن که بتونی بنویسیش ، چیزی رو بنویس که بتونی پاش امضا کنی ، چیزی رو امضا کن که بتونی پاش بایستی ! ( ناپلئون )

زمان

بزرگترین هدیه ایی
که میتوان به کسی داد ،
زمان است !

هنگامیکه برای یکنفر وقت میذاری ،
قسمتی از زندگیت را به او دادی ....
که باز پس نمیگیری ... !!!

حسد

به کسانی که به شما حسودی میکنند احترام بگذارید
زیرا اینها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند
شما بهتر از آنان هستید !!!

سلول زندگی

☺روی در یک سیگار فروشی نوشته بود
بهمن تــــمام شد ، آزادی نداریم ، تیر موجود است☻

<<حسین پناهی >>

مردم

زندگی می تواند فوق العاده باشد
اگر دیگران ما را به حال خودمان بگذارند !!!

<<چارلی چاپلین >>

امید

در اوج یقین اگرچه تردیدی هست

در هر قفسی کلید امیدی هست

چشمک زدن ستاره در شب یعنی

توی چمدان ماه، خورشیدی هست ...!

توقع

خداوندا مرا به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه وراضی کن

تا کوچکی چیزهایی که ندارم آرامشم را بر هم نریزد

.

.


.

خداوندا مرا به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه وراضی کن

تا کوچکی چیزهایی که ندارم آرامشم را بر هم نریزد.

.

.

.

.

.

.خداوندا مرا به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه وراضی کن

تا کوچکی چیزهایی که ندارم آرامشم را بر هم نریزد

مسلمان

جوانی با چاقو وارد مسجد شد .
گفت:بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکم فرماشد...
بلاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :آری من مسلمانم !
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت :دنبال من بیا !!
پیرمرد بدنبال جوان راه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که می خواهد تمام آنها را قربانی کند و به کمک احتیاج دارد ...

پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد برو و شخص دیگری را برای کمک بیاور ، جوان با چاقو خون آلود به مسجد بازگشت و پرسید : آیا مسلمان دیگری بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان میکردند جوان پیرمرد را به قتل رسانده نگاهشان را به پیشنماز دوختند...
پیشنماز رو به جمعیت کرد و گفت : چرا نگاه میکنید...به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی شود ...!!!!

قضاوت

قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی
کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن .
از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم
اشکهایی را بریز که من ریختم
دردها و خوشیهای من را تجربه کن
......سالهایی را بگذران که من گذراندم
روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم
دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه قدم بزن
همانطور که من انجام دادم ...
بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی

وزن

☺مگه اشک چقدر وزن داره
که با جاری شدنش اینقدر سبک می شیم☻

<< حسین پناهی >>

ارزش

سکه ها همیشه سر و صدا می کنند...
اما پول های کاغذی همواره ساکتند.
پس وقتی ارزش شما زیاد می شود،
ساکت و فروتن باقی بمانید!

عشق

آن کسی که باورت دارد یک قدم از آن کسی که دوستت دارد جلوتر است. تکلیف من چیست که هم باورت دارم و هم دوستت دارم.

تعهد

تعهد داشتن قشنگه حتی تعلق داشتن...
اینکه بدونی مال کسی هستی، سهم کسی هستی و اونم مال توئه، حق توئه.....
مهم نیس این تعهد امضاء بشه تو یه کاغذ پاره....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
اصلش جای دیگه سند خورده وسط دلامون.....

سفر

عقل گفت:
به مسافر دل بستن خطاست
دل گفت:
همه رفتنی اند

جفت

کاش خدا وقتی ادم ها رو می افرید جفت هر کس رو باهاش می افرید تا این همه ادمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها مجبور نبودن خودشون رو جفت نشون بدند

هرزه

تن های هرزه را سنگسار می کنند
غافل از آنکه شهر پر از فاحشه های مغزی است
و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند، تا تن های هرزه ...

"فـــــــــروغ "

ترس

عارفی را دیدند مشعلی و جام آبی در دست!
پرسیدند: کجا می روی ؟
گفت : می روم با این آتش ، بهشت را بسوزانم و
با این آب ، جهنم را خاموش کنم !
تا مردم خدا را
فقط بخاطر عشق به او بپرستند.
نه به خاطر عیاشی در بهشت !
و ترس از جهنم !.

فهم

مــــی‌ گــــویــنــد ســـــاده ام،،،
مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک جمـــــلـــه ،یـــک لبـــــخـنـــد،،،
بــه بــازی‌ میـــــگیــــری ...
مــــــی‌‌گـــــوینــــد تـــرفنــد‌هـــایت، شـــیطنـــت هــــایت ...
و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم ...
مــــــی‌‌گویند ســــاده‌ام
اما تـــــو این را باور نکن‌
مــــــــن فـــــقــــــط دوســـتـــــت دارم،
همیـــــــــن!!!!
و آنــــها ایــــن را نمـــــــی‌‌فــــهمنــــد ...

سخت

نتـــــــــرس . . .

اگـــــــر همــــــــ بخـــــواهمــــــــ

از ایـــن دیــــــــوانـه تـر نمیــشومـــــــــ !

گفـــــته بودمــــــــ بی تـــو سخــــت میگــــــذرد بـی انـصـافــــــــ !

حـــــرفمــــــ را پس میگــیرمـــــــــ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

بــی تــــــو انگـــــــار اصـلا نمـیگــــــذرد!

غرور

صدایت میکنم هر شب ، تو هم امشب صدایم کن تو مغروری ، غرورت را فقط یک شب فدایم کن!

نواختن

عشق مانند نواختن پیانو است
ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری
سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی !!!
پرفسور حسابی

آدم

ز همان روزی که یوسف را
برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که
با شلاق و خون دیوار چین را ساختند
آدمیت مرده بود
گرچه آدم زنده بود
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
... وای
جنگل را بیابان می کنند
دست خون آلود را در
پیش چشم خلق پنهان می کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند.............


فریدون مشیرى

زیبایی

مردمی را دیدم که برای داشتن ظاهری زیبا ، وقت و هزینۀ زیادی صرف می کردند ...
اما برای داشتن ذهنی زیبا ... هیچ !

رسیدن

سرکلاس دو خط سیاه موازی روی تخته کشید!! خط اولی به دومی گفت ما می توانیم زندگی خوبی داشته باشیم ..!! دومی قلبش تپید و لرزان گفت : بهترین زندگی!!! در همان زمان معلم بلند فریاد زد : " دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند" و بچه ها هم تکرار کردند:دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند. خط اولی گفت می شنوی اینها چه می گویند؟! می گویند ما به هم نمی رسیم! ولی من می گویم می رسیم به شرطی که…

شرط عشق چه بود؟!


شرطش این بود که یکی اونقدر عاشق باشه که برای رسیدن به اون یکی بشکنه!

لب

اثـــَــر لـــَـب ِ هــَــر کــَـس مـــثـل اثـــَـر انــگــُـشــتــش مـــُـنــحــَـصــِــر بــه فـــرده . ..

علم و ادب

بـــا عـــلـــم اگـــر عـــمــل بـــرابـــر گـــردد..
کـــام دو جـــهـــان تـــرا مـــیــســـر گـــردد..
مـغـرور مـشـو بـه خـود کـه خـواندی ورقـی
زان روز حــــذر کـــن کـــه ورق بــــر گـــردد..

(ابوسعید ابوالخیر)

شرف

مستی صد شرف داره به پستی
به سلامتی اونایی که مستن اما پست نیستن !!!

توقع

در ایتالیا مردی قصد ازدواج داشت. پس به یک بنگاهی مراجعه کرد که روی آن نوشته بود «بنگاه همسریابی». مرددر را باز کرد و وارد اتاقی شد که دو در داشت.
روی یکی نوشته شده بود«زیبا» و روی دیگری «زشت». در زیبا را فشار داد و وارد اتاق شد. دودر دیگر دید، روی یکی نوشته شده بود «کدبانو» و روی دیگری «شلخته».
او از در کدبانوی خوب وارد شد. در آن جا دو در دیگر بود که روی یکی «جوان» و روی دیگری «پا به سن گذاشته» نوشته شده بود. از در جوان وارد شد. ته اتاق آینه ی دیواری بزرگی دیده می شد که روی آن این جمله نوشته شده بود:
«با چنین ادعا و توقعاتی، بهتر است اول خودتان را در این آینه نگاه کنید!!»

موفقیت

بزرگ ترین موفقیت زندگی ام این بوده
که با چشم های خودم ببینم
که چه طور فراموشم می کنند !!!

<< گابریل گارسیا مارکز>>

زرنگاش بخونند

من همیشه برای انجام کار سخت
یه فرد تنبل رو انتخاب می‌کنم
چون اون یه راه ساده برای انجام اون کار پیدا میکنه !!!

<< بیل گیتس >>

ارشاد

عیـــــب رنـــــدان مکـــــن ای زاهـــــد پاکیزه سرشت
کـــــه گنـــــاه دگـــــران بــــر تو نخواهنـــــد نوشـــــت
مـــــن اگـــــر نیکـــــم و گر بـــــد تو برو خــــود را باش
هـــــر کســـــی آن درود عاقبـــــت کــار که کشـــــت

استاد خسرو شکیبایی

عمو خسرو می گفت:
بعضی وقت ها ..
یکی طوری می سوزونتت که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن،
بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن.....!

کعبه

☺دلخوش از آنیم که حج میرویم ، غافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا میرویم ، او که همینجاست کجا میرویم☻

احترام

احترام مثل لباس میمونه
به بعضی‌‌ها میاد ، به بعضی‌‌ها نمیاد !!!