وقتی که نیستی ، پرنده ی خیالم به سرش میزند که خود را حلق آویز کند از دار دلتنگی ات ! به دادش نمیرسی ؟
تو کیستی ، که من اینگونه بی تو بی تابم ؟شب از هجوم خیالت نمی برد خوابمتو چیستی که من از موج هر تبسم توبسان قایقی ، سر گشته ، روی گردابمتو در کدام سحر ، سوار بر کدام اسب سپید ؟تو را کدام خدا ؟تو از کدام جهان ؟تو در کدام کرانه ، تو از کدام صدف ؟تو در کدام چمن ، همره کدام نسیم؟تو از کدام سبو؟من از کجا سر راه تو آمدم ناگاهچه کرد با دل من آن نگاه شیرین ، آهمدام پیش نگاهی ، مدام پیش نگاهیکدام نشاء دویده است از تو در تن منکه ذره های وجودم تو را می بینندبه رقص می آیندسرود می خوانندچه آرزوی محالی است زیستن با تومرا همین بگذارند یک سخن با توبه من بگو که مرا از دهان شیر بگیربه من بگو که برو در دهان شیر بمیربگو برو جگر کوه قاف را بشکافستاره ها را از آسمان بیار به زیرترا به هر چه تو گویی ، به عشق سوگندهر آنچه خواهی از من بخواه ، صبر مخواهکه صبر راه درازی به مرگ پیوسته استتو آرزوی بلندی و دست من کوتاهتو دور دست امیدی و پای من خسته استهمه وجود تو مهر است و جان من محرومچراغ چشم تو سبز است و راه من بسته است .
همیشه اول فصل بهار می خندم
تو دیده ای چقدَر بی قرار می خندم
ولی نیامدی امسال ، حال من خوش نیست
عجیب نیست که بی اختیار می خندم
خبر رسیده که عاشق شدی ، نمی دانی
به حال و روز خودم زار زار می خندم
پرنده ای که قفس در بهار را می خواست
پریده است برای چه کار ؟ [ می خندم ]
به زیر بال و پرم زرد زرد می افتند
به روی شاخه ی شان قار قار می خندم
خبر رسیده که مردی گرفته دستت را
خبر رسیده که من داغدار می خندم ؟
خبر رسیده که اشکی نمانده در چشمم ؟
خبر رسیده که در شوره زار می خندم ؟
خبر رسیده که یک شهر دور من جمعند ؟
خبر رسیده که دیوانه وار می خندم ؟
خبر رسیده ...؟ رسیده...؟ بگو دِ لامصب
بگو دِ ... تف به تو ای روزگار
می خندم...
به خنده های مکرر که گریه می پاشند
به این ردیف سمج چند بار می خندم
چهار پایه ی دنیا هُلم نمی دهد و ...
نه مثل حلقه ی بالای دار می خندم
به جای اسم تو بمبی تهِ تهِ قلبم
4 ، 3 ، 2 و یک / انفجار ....
محمد ارثی زاد
سلکشن آهنگ ها با من... ماشین با من...
جادهاش با من...
صدای بلند پخش و سرعت بالا توی جاده با من...
پایین دادن شیشهی سمت تو و پیچیدن باد لای موهای تو با من...
جنگل خیس و بارون خورده با من...
... جمع کردن هیزم با من...
درست کردن آتیش با من...
املت دونفره با من...دوباره جاده با من...
دیوونه بازی ها با من...شکلک در آوردن ها با من...
سیگار با من..
.شراب،ویسکی،ودکا،عرق سگی، هرچی که بخوای با من...
مستی با من...
خاموش کردن پخش و واست خوندن با من...
دریا با من...غروب با من...
دوباره آتیش درست کردن با من...
ماهی سیخ کشیدن با من...واست لقمه گرفتن با من...
گرم کردنت با من...بوسیدنت با من...مست کردنت با من...
توی بغل گرفتنت کنار آتیش رو به دریا با من...خوابوندنت با من...
تا صبح آتیش روشن نگه داشتن با من...
صبح واسه دیدن طلوع خورشید بیدار کردنت با من...
یه دنیا خاطره و حس خوب برات ساختن با من...
"فقط بودن با تو، فقط بودن از تو، فقط بودن!"
.
.
.
آرش مرادی
طفلک پســــــرم باز مجابش کردم
بی شام به زور قصه خوابش کردم
ناگاه کبوتری به خوابش آمد
ناچار گرفتم و کبابش کردم
---------------
مانند همیشه چشمهایـــم به در است
بر سفره ی ما جگر نه خون جگر است
ته مانده ی سفره ی شما را آورد
آری پدرم مورچه ی کارگـــر است
جلیل صفربیگی
| ||
عشق را با همـه شیرینـــی و شورانگیزی لحظه هایی است که افسوس و دریغا دارد |
11ماه گذشت
بعضیا دلشون شکست...
بعضیا دل شکوندن...
خیلیا عاشق شدن و خیلیا تنها...
خیلیا از بینمون رفتن خیلیا بینمون اومدن
گریه کردیمو خندیدیم
زندگی در جهت یا خلاف ارزوهامون گذشت
فقط چند روزه دیگه از همه اون خاطره ها مونده
امیدوارم سالی که پیش رو داریم آغاز روزهایی باشد که آرزو داریم...
پاگیر شدهام
پاگیر مذهبی تازه
که حرمت آفتاب را لکهدار! نه
و عصمت عشق را
بی هیچ کدورتی
در رنجش عصر پنجشنبهها
میبخشد به اولین سلام
از آمــــــدن بهــــــــــــار و از رفتـــن دی
اوراق وجـــود ما همــی گــــــردد طــــی
مِـــی خورد مخور اندوه که فرمود حکیـــم
غمـهای جهـــان چو زَهر و تریـاقش مـِــی
کسی از حضرت علی (ع) پرسید: یا علی آیا خدا را به چشم دیده ای؟
فرمود: چگونه می توانم کسی را بپرستم که او را ندیده باشم؟
ﻧﺎﻡ ﺍﺻﻠﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ |:
ﮔﻮﮔﻮﺵ: ﻓﺎﺋﻘﻪ ﺁﺗﺸﯿﻦ
ﻫﺎﯾﺪﻩ: ﻣﻌﺼﻮﻣﻪ ﺩﺩﻩ ﺑﺎﻻ
ﻣﻬﺴﺘﯽ .: ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺩﺩﻩ ﺑﺎﻻ
ﺣﻤﯿﺮﺍ .: ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﻣﯿﺮ ﺍﻓﺸﺎﺭﯼ
ﺍﺑﯽ : ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺣﺎﻣﺪﯼ
ﺩﻟﮑﺶ :ﻋﺼﻤﺖ ﺑﺎﻗﺮﭘﻮﺭ ﺑﺎﺑُﻠﯽ
ﺳﻮﺳﻦ : ﮔﻞ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﻃﺎﻫﺮﺧﺎﻧﯽ
ﻧﺎﻡ ﺍﺻﻠﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ )ﺭﭘﺮ ( ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ
ﻫﯿﭽﻜﺲ: ﺳﺮﻭﺵ ﻟﺸﻜﺮﯼ
ﺣﺴﯿﻦ ﻣﺨﺘﻪ:ﺣﺴﯿﻦ ﻣﺨﺘﺎﺭﯼ
ﺭﺿﺎﯾﺎ: ﺍﻣﯿﺮﺭﺿﺎ ﻃﺎﺭﯼ
ﯾﺎﺱ: ﯾﺎﺳﺮ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ
ﺗﺘﻠﻮ:ﺍﻣﯿﺮ ﻣﻘﺼﺪﻟﻮ
ﻋﻠﯿﺸﻤﺲ: ﻋﻠﯽ ﺷﻤﺲ
ﺳﺎﺳﯽ ﻣﺎﻧﻜﻦ : ﺳﺎﺳﺎﻥ ﺣﯿﺪﺭﻱ