saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

من مستم؟؟؟؟

شبی در کنج میخانه گرفتم تیغ بر دستم!
بگفتم خالقا یا رب تو فکر کردی که من مستم؟
کجایی تو؟
چه هستی تو؟
چه میخواهی تو از قلبم؟
تو از مستی چه میدانی؟
تو از قلبم چه میجویی؟

تو فرعون رو خدا کردی.
تو شیرین را ز فرهادش جدا کردی.
سپردی تیغ بر ظالم.
به مظلومان جفا کردی.
به ان شیطان خونخوارت تو ظلم را عطا کردی.

سپس گفتی مشو کافر؟

تو فکر کردی که من مستم؟؟؟؟
شبی در کنج میخانه گرفتم تیغ بر دستم!
بگفتم خالقا یا رب تو فکر کردی که من مستم؟
کجایی تو؟
چه هستی تو؟
چه میخواهی تو از قلبم؟
تو از مستی چه میدانی؟
تو از قلبم چه میجویی؟

تو فرعون رو خدا کردی.
تو شیرین را ز فرهادش جدا کردی.
سپردی تیغ بر ظالم.
به مظلومان جفا کردی.
به ان شیطان خونخوارت تو ظلم را عطا کردی.

سپس گفتی مشو کافر؟

تو فکر کردی که من مستم؟؟؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد