saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

چه بودم شادی پُر بود تو دلِ بادکنکم**

چه بودم شادی پُر بود تو دلِ بادکنکم**
.......................................................
بچه بودم دلم از هیچکسی ناراضی نبود
فکر و ذکرم پیش هیچ چیزی بجز بازی نبود
بچه بودم آسمون یه عالمه ستاره داشت
غصه مون هرچی که بود یه دنیا راه چاره داشت
بچه بودم قهر و آشتیم روی هم، لحظه نبود!
اخم و دردم واسه حرفی که نمی ارزه نبود
بچه بودم بیشتر از این زمونا در می زدن
اونروزا بزرگترا بیشتر به هم سر می زدن
بچه بودم قلبای تو دفترم حقیقی بود
روی دفتر خاطراتم عکس جوجه تیغی بود
بچه بودم چشمِ اون در به درم نکرده بود
اونروزا فکر و خیالش، خبرم نکرده بود
بچه بودم روزای هفته شبیهِ هم نبود
حواسم پهلوی اینکه چی بهش بگم نبود
بچه بودم شادی پُر بود تو دل بادکنکم
آخر اون روزا کسی بود که بیاد به کمکم
بچه بودم غروبا بوی غریبی نمی داد
کسی هدیه به کسی ساعت مچی نمی داد
بچه بودم اگه مثل حالا مجنون می شدم
از بزرگ شدن واسه ابد **************

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد