saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

گاهی

گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد
گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود
گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند
مراقب بعضی یک ها باشیم

نظرات 1 + ارسال نظر
هدی سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:36 http://aftabgardantariin.blogfa.com

خلاصه کتاب آیین دوست یابی


دیل کارنگی


فصل اول
اگر می خواهید عسل بردارید به کندو لگد نزنید
زمانی را تصور کنید که شخصی کاری کرده که شما آن کار را یا دوست ندارید و یا اشتباه می دانید. خوب. معمولا شروع می کنید با لحن خشن صحبت کردن که تو این کار را درست انجام ندادی و…




بیایید در مورد این موضوع کمی فکر کنیم. اگر شخص مقابل می دانست که این کار غلط است و یا از انجام آن هدفی نداشت؛ خوب چرا خود را به زحمت انداخت و آن را انجام داد. فکر کنید. هر کسی که کاری انجام می دهد یا فکر می کند که آن کار درست است و یا از انجام آن هدفی دارد. از تصمیم های بزرگ گرفته تا کار های کوچکی که فقط برای اذیت و آزار هستند.
در کل سرزنش و انتقاد و گلایه سبب تغییر نمی شوند. با این کار ما تنها سعی می کنیم خودمان را راحت کنیم و عقده ی دلمان را سر دیگران به وسیله ی انتقاد از آنها خالی کنیم. ما انتقاد می کنیم تا خودمان را راضی کنیم. ولی آیا تا به حال به طرف مقابل خود فکر کرده اید؟ او چه سودی از سخنان شما می برد؟
با این کار شما مطمئنا او سرخورده می شود و غرورش که مهمترین چیز برای یک فرد است می شکند. و مسلما دفعه ی بعد کارش را بهتر که انجام نخواهد داد هیچ؛ ممکن است کارش را به طور کلی خراب کند یا آن را رها سازد. در کل انتقاد جز کینه و دشمنی چیز دیگری را به ارمغان نخواهد آورد.
هر کسی فکر می کند کاری را که انجام می دهد مهمترین کار و صحیح ترین کار است، و ما با انتقاد از آن ها نمی توانیم آن ها را از نظر خود برگردانیم. شاید برایتان جالب باشد بدانید که بزرگترین گانگستر امریکا که جانی ترین فرد این کشور نیز به حساب می آمد خود را ناجی مردم می دانست. مطمئنا او و دیگر افراد انتقاد را نمی پذیرند حتی اگر قانع شوند؛ زیرا دوست دارند روی حرف خود بمانند.
سعی کنید به خاطر بیاورید چند بار تا به حال با انتقاد از کسی توانسته اید در او تغییر ایجاد کنید و او را وادار کنید تا کار اشتباهش را ترک کند؟ مسلما هیچ وقت یا حداقل به ندرت.
انتقاد فقط باعث کینه و دشمنی می شود پس:

اصل اول:
انتقاد، سرزنش و گلایه نکنید.
فصل دوم
راز بزرگ راه آمدن با مردم
عمیق ترین اشتیاق در طبیعت بشر نیاز به مهم بودن است. آرزوی مهم بودن و یا رویای بزرگ بودن یکی از هفت تمایلی است که انسان ها بسیار به آنها نیازمندند. آرزوی مهم بودن مهمترین نیاز انسان هاست که انسان ها با آن¬که همواره به دنبال آنند، کمتر به آن می رسند و می توانند آن را بدست آورند. پس کسانی که این حس را در دیگران ایجاد می¬کنند تعداد اندکی هستند و همیشه موفقند زیرا رقیب سرسختی ندارند.
همه ی انسان ها دوست دارند دیگران از آنها تعریف کنند. تفاوت بارز میان انسان و حیوان نیز همین است. انسان ها آرزوی مهم بودن دارند و این بزرگترین محرک انسان به سمت تلاش است.
بسیاری از انسان ها که دیوانه و یا خیال پرداز می شوند در عالم تازه ی خود، خود را انسانی مهم می دانند و به آرزوی بزرگ مهم بودن که در دنیا نتوانسته بودند به آن برسند، دست می یابند.
حال فکر کنید اگر این موضوع آن قدر مهم است که انسان ها به خاطرش جنون می گیرند چه معجزه ای به وقوع خواهد پیوست اگر ما بتوانیم در آن ها با یک تشویق ساده حس مهم بودن را ایجاد کنیم!
همیشه باید از افراد خوب گفت و آن¬ها را تشویق کرد و در تشویق آن ها حتی مبالغه کرد. اما این اعمال تا زمانی جواب می دهند که صادقانه باشند، اما اگر به صورت تملق نمودار کنند کسی گول آن را نمی خورد؛ و نتیجه برعکس خواهد شد. پس تشویق باید صادقانه و از ته دل باشد.
در قدردانی کردن نیز مثل تشویق قدرت عجیبی وجود دارد، زیرا به انسان احساس مهم بودن می بخشد.
تملق یعنی تحسین بی ارزش. شاید جالب باشد بدانیم در مواقع بی کاری نودوپنج درصد در مورد خودمان فکر می¬کنیم. درخیال، خود را آدم مهمی می دانیم، چون به این احساس نیاز داریم. حال اگر کسی بتواند قدرت مهم بودن را در کسی ایجاد کند چه خواهد شد؟
معلوم است! علاقه ای شدید در دل طرف مقابل نسبت به خود ایجاد می¬کند. تشویق یک راه برای ایجاد این احساس در دیگری است؛ و نیز قدردانی و همه ی چیز هایی که به طریقی نشان می دهند که ما به طرف مقابلمان توجه داریم. البته این کار نباید فقط به صورت گفتاری نمود پیدا کند. ما باید از ته دل به آنها توجه نشان دهیم که این همان صمیمانه تشکر و تحسین کردن است.
یادمان باشد انسانها فقط به خودشان علاقه دارند. روز، ظهر و شب.

اصل دوم:
تشویق صمیمانه و صادقانه را نثار دیگران کنید.
فصل سوم
آن کس که می تواند این کار را انجام دهد جهان را با خود دارد. آن که نمی تواند، این راه را تک و تنها طی می کند
اگر می خواهید تمامی نکات این فصل را یک¬جا یاد بگیریم بیایید از همین حالا همیشه سعی کنیم از دیدگاه دیگران به موضوع نگاه کنیم. سعی کنیم که در طرح مساله و نیاز خود نیاز شخص مقابل را هم درنظر بگیریم. بنابراین تنها راهی که می توان در دیگران نفوذ کرد این است که به علایق آنان پی ببریم و به آنها بگوییم که چگونه می توانند به آنها دست یابند. تنها راه نفوذ در مردم همین است که درباره ی آن چه علاقه دارند با آنها صحبت کنیم. اگر خواستید کسی کاری برایتان انجام دهد، اول از خود بپرسید چگونه می توانم در او میل به انجام این کار را بر انگیزم و بعد سعی کنید از منافع او صحبت کنید و از علایق او نه از خواسته های خودتان.
اگر موفقیت فقط یک راز داشته باشد، آن دیدن دنیا از چشم طرف مقابل و از زاویه ی دید اوست. افرادی که سعی می کنند به خواسته های خود برسند بسیار زیاد هستند و فقط تعداد اندکی هستند که به علایق دیگران احترام می گذارند و سعی می کنند برای آن¬ها کاری انجام دهند. پس این افراد رقیب های کمتری دارند و موفق تر نیز هستند. اظهار وجود نیاز اساسی طبیعت بشر است. وقتی فکری به ذهنمان می رسد به جای آن¬که دیگران را وادار کنیم که بفهمند این فکر مال ماست چرا کاری نکنیم که آن را متعلق به خود بدانند؟ در نتیجه به آن علاقه مند می شوند و از آن طرف¬داری می کنند.
یادمان باشد: ابتدا در دیگران شوق انجام یک کار را برانگیزیم. کسی که این کار را می کند تمام دنیا را در دستش دارد و کسی که از عهده ی این کار بر نیاید این راه را باید تک وتنها طی کند.

اصل سوم:
در دیگران شوق انجام کاری را برانگیزیم.

درود و سپاس از لطف بی حد شما نازنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد