saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

مدارا کن

بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستم

اگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ آن هستم

بیا با من مدارا کن که من غمگین و دل خستم
...
اگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستم

بیا از غم شکایت کن که من هم درد تو هستم

اگر از همدلی پرسی بدان نازک دلی خستم

بیا از غم حکایت کن که من محتاج آن هستم

اگر از زخم دل پرسی بدان مرحم بر آن بستم

مجنونم و مستم

به پای تو نشستم

آخر ز بدی هات بیچاره شکستم

برو راه وفا آموز که من بار سفر بستم

اگر از مقصدم پرسی بدان راه رها جستم

برو عشق را از خدا آموز که من دل را بر او بستم

اگر از عاقبت پرسی بدان از دام تو جستم

مجنونم و مستم

به پای تو نشستم

آخر ز بدی هات بیچاره شکستم

مجنونم و دستم

به دامان تو بستم

هشیار شدم آخر از دام تو جستم

مجنونم و مستم

عاشقم و خسته ام
ا
بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستم



اگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ آن هستم



بیا با من مدارا کن که من غمگین و دل خستم



اگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستم



بیا از غم شکایت کن که من هم درد تو هستم



اگر از همدلی پرسی بدان نازک دلی خستم



بیا از غم حکایت کن که من محتاج آن هستم



اگر از زخم دل پرسی بدان مرحم بر آن بستم



مجنونم و مستم



به پای تو نشستم



آخر ز بدی هات بیچاره شکستم



برو راه وفا آموز که من بار سفر بستم



اگر از مقصدم پرسی بدان راه رها جستم



برو عشق را از خدا آموز که من دل را بر او بستم



اگر از عاقبت پرسی بدان از دام تو جستم



مجنونم و مستم



به پای تو نشستم



آخر ز بدی هات بیچاره شکستم



مجنونم و دستم



به دامان تو بستم



هشیار شدم آخر از دام تو جستم



مجنونم و مستم



عاشقم و خسته ام
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد