saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

کی فکرشو می‌کرد

«کی فکرشو می‌کرد؟»

دستت تو دستِ من
هم‌پای هم رفتن
با هم خطر کردن... کی فکرشو می‌کرد
...
نزدیک و هم‌پرسه
شبی که بی‌ترسه
من، تو، خدا، هر سه... کی فکرشو می‌کرد

کی فکرشو می‌کرد، عاقبتِ کارو
بعد از یه عمر حسرت، این همه دیدارو
کی فکرشو می‌کرد، آخره این راهو
پلنگِ ناباور تو بستره ماهو

من عاشقت بودم، تمام این سالا
از اولین دیدار تا به همین حالا

من عاشقت بودم، از متن پروانه
از اولین فصل نگاهِ دزدانه

حالا تو این‌جایی، نزدیک و هم‌بوسه
باخبر از این که دل بی‌تو می‌پوسه

حالا تو بعد از اون دوران اشک و درد
کنار من هستی، کی فکرشو می‌کرد

کی فکرشو می‌کرد، عاقبتِ کارو
بعد از یه عمر حسرت، این همه دیدارو
کی فکرشو می‌کرد، آخره این راهو
پلنگِ ناباور تو بستره ماهو
نظرات 2 + ارسال نظر
هدی شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 20:11 http://aftabgardantarin.blogfa.com

هر بار خواست چای بریزد نمانده ای
رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای

تنها دلش خوش است به اینکه یکی دو بار
با واسطه سلام برایش رسانده ای

حالا صدای او به خودش هم نمی رسد
از بس که بغض توی گلویش چپانده ای

دیدم دوباره شهر پر از جوجه فنچ هاست
گفتند باز روسری ات را تکانده ای

می رقصی و برات مهم نیست مرگشان
مشتی نهنگ را که به ساحل کشانده ای

...

بدبخت من ، فلک زده من ، بدبیار من
امروز عصر چای ندارم ... تو مانده ای


حامد عسگری

هدی شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:18 http://aftabgardantarin.blogfa.com

ماسه ها فراموشکار ترین رفیقان راهند !!

پا به پایت می آیند

آنقدر که گاهی سماجتشان در همراهی حوصله ات را سر می برد

اما کافی ست تا اندک بادی بوزد یا خرده موجی برخیزد

تا برای همیشه از حافظه ی ضعیفشان رد پایت گم شود !!

من از نسل ماسه نیستم !!!

از نسل صدفم

صدف هایی که به پاس اقامتی یک روزه

تا دنیا دنیاست

صدای دریا را

برای هر گوش شنوایی

زمزمه می کنند...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد