saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

اعدام کن

منُ اعدام کن شاید، دلت لبریز ِ شادی شه
منُ اعدام کن اعدام، واسه این ملت عادی شه
نگاه کن دور ِ میدونُ، به من سنگ می‌زنن مردم
دارم می‌میرم از گریه، داره فریاد می‌شه گم
تعجب می‌کنه بارون، چشای مادرم خیسه
دیگه نیستم تو آغوشش، اینُ تاریخ می‌نویسه؟
منُ اعدام کن دستات، به خون ِ من تبرک شه
منُ اعدام کن قلبم، یه‌ضرب درگیر ِ این شوک شه
همیشه فکر می‌کردم، یه جور ِ دیگه می‌میرم
بلیت ِ مرگمُ بفروش، ازت پولی نمی‌گیرم
نفس کم‌کم ازم می‌ره، چشام سیاهی می‌بینه
غروب ِ من واسه مردم، چه‌قدر انگاری شیرینه
منُ اعدام کن اما، بدون که مرگ ِ این تن نیست
تن ِ تو بالای داره، نه این مرگ ِ تن ِ من نیست

منُ اعدام کن اعدام، واسه مرگم یه تسکینه
آخه حتی خدای من، نشسته مرگ می‌بینه
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد