رضاشاه به اتفاق هیأت همراه به ترکیه مسافرت میکنه که تنها مسافرت خارجی رضاشاه بود.
وقتی آخر شب بعد از صرف شام و شب نشینی رضاشاه به اتاقش میره، میبینه یه
دختر جوان و زیبای ترک تو اتاقش منتظرشه، با عصبانیت یه نفرو صدا میزنه و
میگه: این خانم اینجا چیکار میکنه؟ اون شخص میگه: آتاتورک گفتن: این خانوم
پیشتون باشه که تا صبح شما تنها نباشین، رضاشاه از اون خانوم میخواد اتاقو
ترک کنه؛ وقتی همراهان رضاشاه پرسیدن: چرا دختر به این زیبایی رو فرستادین
رفت؟ رضاشاه در جواب برگشت و گفت: من امشب رو تا صبح با این دختر می
خوابیدم، فردا که آتاتورک به ایران اومد، من کی رو بفرستم پیشش؟ تمام زنان و
دختران ایران ناموس منند. درود بر شرافت و میهن پرستی این بزرگ مرد...