saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

حکومت

حاکمی بر مردمش گفت : صادقانه مشگلات تان را بگویید
حسنک بلند شد و گفت : گندم و شیر که گفتی چه شد ؟
مسکن و کار چه شد؟
حاکم گفت ممنون که مرا اگاه کردی
یکسال گذشت و دوباره حاکم گفت :صادقانه مشگلاتتان را بگویید
کسی چیزی نگفت
کسی نگفت گندم و کار و مسکن چه شد
تنها از میان جمع یک نفر گفت : حسنک چه شد ؟؟؟؟
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد