-
سلام
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 11:29
ﺑﮑﺶ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺷﻬﺎﻣﺖ ﮐﻦ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻏﺼﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﮐﻦ ﺷﺪﻡ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻧﻤﺎﯼ ﺧﻠﻖ ﻣﺮﺍ ﺗﻮ ﺩﺭﺱ ﻋﺒﺮﺕ ﮐﻦ ﺑﮑﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﯿﺎﺑﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﮔﺬﺷﺖ ﺁﺏ ﺍﺯ ﺳﺮﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﻼﻡ ﺍﯼ ﮐﻬﻨﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﮐﻪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﭼﻪ ﭘﺎ ﺑﺮ ﺟﺎﺳﺖ ﺳﻼﻡ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻩ ﺗﻮ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻝ ﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﻣﺎﺳﺖ
-
سیاوش
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 10:59
ﺗﻤﺎﻡ ﺳﺎﻝ ﻣﻦ ﺑﯿﺘﻮ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺳﻮﺯ ﺯﻣﺴﺘﻮﻧﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﺭﻭ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻧﻤﯿﺸﻨﻮﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﻮ ﺭﻓﺘﯽ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻦ ... ﯾﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺩﺭﺩ ﻭ ﻏﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﮑﯽ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺗﻮﯼ ﺳﯿﻨﻢ ﮔﻞ ﯾﺄﺱ ﻣﯿﮑﺎﺭﻩ ﺑﯿﺘﻮ ﻗﻠﺐ ﺟﻬﻨﻢ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﻧﻪ ﻭﺍﺳﻢ ﺳﺮﺩﻩ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﻓﺘﯽ ﻣﺤﺎﻟﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺮﮔﺮﺩﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﺦ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺑﯿﺘﻮ ﺗﺎ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺴﺖ ﺁﺧﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎﯼ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺣﻔﻆ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﺮﺩ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯿﻪ...
-
گالیله
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 10:24
گالیله به جرم اثبات گرد بودن زمین محکوم شد به مرگ....ا اما گرد بودن زمین به میلیون ها عاشق حیات می بخشد. ... زمین گرد است....
-
خوب نگاهم کن
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 10:19
خوب نگاهم کن و انتظار را ببین که چقدر فروتن است و از آنچه در خود دارد نمیگوید تا حس کنی آنها ار. لااقل ببین که چقدر چشمانم التماست میکنند
-
منتظرم
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 10:19
من نمی دانستم ، که سر انجام چه آید به سرم ؟ تو مرا خوب نگر ، شاید این بار ببینی که تو را منتظرم ! !
-
باران
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 10:03
نیا باران ...زمین جای قشنگی نیست .... من از اهل زمینم خوب میدانم..... که گل در عقد زنبور است دلش سودای بلبل دارد و پروانه را هم دوست می دارد.....
-
محاکمه
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 09:58
چه تلخ محاکمه میشوند "پاییز و زمستان" که برای جـان دادن به درختان، جان میدهند . . . ... وچه ناعادلانه، کـمی آنطرف تر . . . . همه چیز بـه اسم "بـهار" تمام میشود !
-
پنجم دی سال روز حادثه ی دلخراش زلزله ی بم
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 09:54
،یاد تمام عزیزانی که در این زلزله ما رو ترک کردند گرامی و روحشون شاد. کشور ما کشور زیر و بم است لیک اکنون نوبت شهر «بم» است ... قرنها شادی ز ما پنهان شده قسمت ما قرنها درد و غم است کاش تنها سیل بود و زلزله درد ما رنج و عذابی درهم است درد ما خشم طبیعت نیز نیست درد ما فارغ ز درد عالم است درد ما درد کسوفی دائم است درد ما...
-
آفتابگردان ترین
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 09:19
گاه باید برخلاف جریان شنا کرد ... شنا کردن در جهت رود از عهده ماهی مرده هم برمی آید ...
-
این یعنی امید.
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 09:16
هر شب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم.ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید، این یعنی امید.
-
این یعنی اعتماد.
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 09:16
اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد،وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید،او میخندد ..... چراکه یقین دارد که شما او را خواهید گرفت، این یعنی اعتماد.
-
این یعنی اعتقاد.
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 09:15
اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند. روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند،فقط یک پسربچه با چتر آمده بود، این یعنی اعتقاد.
-
نمی بخشمت...
دوشنبه 4 دیماه سال 1391 16:19
نمی بخشمت... بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی .....بخاطر تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی ...... نمی بخشمت ...... بخاطر دلی که برایم شکستی ..... بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی..... ... نمی بخشمت ..... بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی..... می بخشمت به خاطر عشقی که در دلم حک کردی....
-
حرکت
دوشنبه 4 دیماه سال 1391 15:44
برای کشتیهای بی حرکت موج ها تصمیم می گیرند...!
-
اجازه آقا
دوشنبه 4 دیماه سال 1391 14:54
اجازه آقا من تازه آمده ام هنوز نمی دانم روی کدام نیمکت بنشینم توی کدام کتاب دنبال ردپای صداقت بگردم! من جا مانده ام در اولین برگ ... در اولین سطر"ای نام تو بهترین سرآغاز" شعر عاشقی هیچ حفظ نکرده بودم یک بار سالها دور، از رو خوانده بودم که پر از غلط های املایی بود نتیجه اش یک صفر بزرگ 000000000000000000...
-
شروع
دوشنبه 4 دیماه سال 1391 14:43
هیچ شروعی رو نمیشه فراموش کرد. نمیشه بی اعتنا به هزاران شروع دیگه، دوباره شروع کرد حتی نمیشه ادامه داد .هیچ شروعی تموم نمیشه مگر اینکه ما تموم بشیم
-
جرم ********************
یکشنبه 3 دیماه سال 1391 23:50
مرا به جرم اینکه دستهایم بوی گُل میداد ،مکافات کردند. گفتند گُل ها را چیده ام!! اما هیکس نگفت شاید گُلی کاشته بودم!!!!!
-
آینه
یکشنبه 3 دیماه سال 1391 23:45
آینه پرسیدکه چرادیر کرده است؟ نکنددل دیگری اورا اسیرکرده است؟ خندیدموگفتم او فقط اسیرمن است. تنها دقایقی چندتأخیر کرده است. گفتم امروز هوا سردبوده است شاید موعدقرارتغییرکرده است. خندیدبه سادگیم و آینه گفت: احساس پاک تورازنجیر کرده است. گفتم ازعشق من چنین سخن نگو گفت خوابی سالها دیرکرده است. در آینه به خودنگاه میکنم آه...
-
درپی توهین به استاد شجریان... خسرو آواز ایران...
شنبه 2 دیماه سال 1391 09:36
توجه.... بسیار مهم.... درپی توهین به استاد شجریان... خسرو آواز ایران... ... دوستان لطفا شر کنید که به دستش برسه! به هرصورت فقط اشتراک بذارید.. اصلا مهم نیست به اسم این برگه باشه... عزیزانی هم که برگه ی دارند ..لطفا اشتراک بگذارند در پی اهانت امیر عاملی به استاد شجریان توسط انتشار شعری در خبرگزاری فارس ، توجه شما را به...
-
یلدا پیشاپیش خجسته باد
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1391 00:00
قدمی مانده به یلدا... به شب خاطره انگیزو بلند... به سپیدی زمستان و اناری که دلش قصه ی یکرنگی هاست... دلتون شاد... لبتون خندون... یلدا پیشاپیش خجسته باد
-
یلدا
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1391 15:17
شما را گر شب یلدا بلنده مرا لیست طلبکارا بلنده از اول شانس و اقبالم کج افتاد زمانه ناقلا با من لج افتاد اگرچه بخت من چون شام تاره در اون بالا ندارم یک ستاره ولی هندونه ام در شام یلدا سفیدیش بود چون شیر گاوا انارم ترش و گردوهام پوچه و چشمان زنم افسوس لوچه بود آجیل تلخ و سیب ها کال و قطعاً می شود وارونه ام فال خلاصه در...
-
خجسته باد
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1391 11:53
-
سالگرد وفات " ناصر عبدالهی " عزیز . . .
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1391 11:47
آذر سالگرد وفات " ناصر عبدالهی " عزیز . . . مرگش را کسی باور نمیکرد... صدای خاصی داشت... تقلید نمیکرد... در دهمین روز دی ماه سال ۱۳۴۹ در محله سید کامل شهر بندرعباس زاده شد، پدرش کارگر بازنشسته بود و مادرش خانه دار. از ۱۳ سالگی به موسیقی علاقمند شد، فعالیتهای هنری خود را از سالهای نوجوانی در صدا و سیما و...
-
آفتابگردان ترین
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1391 11:44
زنی را... زنی را می شناسم من که شوق بال و پر دارد ولی از بس که پر شور است دو صد بیم از سفر دارد * زنی را می شناسم من که در یک گوشه ی خانه میان شستن و پختن درون آشپزخانه * سرود عشق می خواند نگاهش ساده و تنهاست صدایش خسته و محزون امیدش در ته فرداست * زنی را می شناسم من که می گوید پشیمان است چرا دل را به او بسته کجا او...
-
لیلایت
سهشنبه 28 آذرماه سال 1391 14:20
یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود فارق از جام الستش کرده بود گفت: یارب از چه خارم کرده ای ... بر صلیب عشق دارم کرده ای خسته ام زین عشق ، دلخونم نکن! من که مجنونم ، تو مجنونم نکن! مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو... من نیستم گفت ای دیوانه لیلایت منم...
-
کاش
سهشنبه 28 آذرماه سال 1391 11:12
کاش روز دیدنت فردا نبود!!! کاش میشد هیچ کس تنها نبود ... کاش میشد دیدنت رویا نبود ..... گفته بودی با تو می مانم !! ولی ..... رفتی و گفتی و اینجا جا نبود .... ... سالیان سال تنها مانده ام ..... شاید این رفتن سزای من نبود ...... من دعا کردم برای بازگشت ...... دست های تو ولی بالا نبود ...... باز هم گفتی که فردا میرسی...
-
یلدا خجسته باد
سهشنبه 28 آذرماه سال 1391 09:42
هدیه شب یلدا... خیلی زیباست پیشاپیش یلدا خجسته باد
-
آفتابگردان ترین
دوشنبه 27 آذرماه سال 1391 23:23
یک لحظه مستجاب شو ای آرزوی من پلکی بیا عبور کن از رو بروی من پُر کن دوباره ظرف ِ غزلگریه هام را از شاخه شاخه شعر بچین آبروی من حاجت به چای و قهوه و فنجان ِ فال نیست افتاده عکس ِ روی شما در سبــــوی من با اینکه درد در دلش از حرف ِ سنگ هاست خندد شکسته آینه گاهی به روی من گشته قبول به مذهب ِ عشقم نماز ِ صبر تا شد به اشک...
-
خدایا شکر
دوشنبه 27 آذرماه سال 1391 12:32
از کارتون توی یک اداره مدرن راضی نیستین؟ پس این چی؟! هنوز هم از گرسنگی مینالید؟ پس این چی؟! از خواب توی تخت خواب سفتتون خسته شدین؟ پس این چی؟! هنوز قدر محبت و مراقبت های والدینتون رو نمیدونین؟ پس این چی؟! راحتی و آسایش باعث میشه وقت مطالعه خوابتون ببره؟ پس این چی؟! آیا آرامش و لذت یک حمام گرم رو دارین و باز هم از...
-
"حقیقت تلخ"
دوشنبه 27 آذرماه سال 1391 11:17
"حقیقت تلخ" جغد نزد خدا شکایت برد انسان ها آواز مرا دوست ندارند خدا به جغد گفت آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدم ها عاشق دل بستن اند ... دل بستن به هر چیز کوچک و بزرگ تو مرغ تماشا و اندیشه ای و آنکه می بیند و می اندیشد ، به هیچ چیز دل نمی بندد دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیاست اما تو بخوان و همیشه...