saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

یادت

کاش یادت نرود ،

روی آن نقطه ی پر رنگ بزرگ ،

بین بی باوری آدمها ،

یک نفر میخواهد ،

که تو خندان باشی ،

نکند کنج هیاهوی زمان ،

بروم از یادت...
کاش یادت نرود ،

روی آن نقطه ی پر رنگ بزرگ ،

بین بی باوری آدمها ،

یک نفر میخواهد ،

که تو خندان باشی ،

نکند کنج هیاهوی زمان ،

بروم از یادت...

خدا

همه را صدا زدم جز خدا . . .
هیچ کس جوابم را نداد جز خدا . . .

همه را صدا زدم جز خدا . . .
هیچ کس جوابم را نداد جز خدا . . .

<3

آفتابگردان ترین


بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید که پاسخ آیینه سنگ نیست
سوگند می خورم به مرام پرندگان
در عرف ما، سزای پریدن تفنگ نیست
با برگ گل نوشته به دیوار باغ ما
وقتی بیا که حوصله غنچه تنگ نیست
در کارگاه رنگرزان دیار ما
رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست
از بردگی مقام بلالی گرفته اند
در مکتبی که عزت انسان به رنگ نیست
دارد بهار می گذرد با شتاب عمر
فکری کنید که فرصت پلکی درنگ نیست
وقتی که عاشقانه بنوشی پیاله را
فرقی میان طعم شراب و شرنگ نیست
تنها یکی به قله تاریخ می رسد
هر مرد پاشکسته که تیمور لنگ نیست

حامد عسکری

انسان

مــیــان ایــن هــمــه انــســان تــو دنــیــای بــه ایــن بــزرگــی
هــمــیــشــه..
راسـت گـو تـریـن هـا کـودکـانـنـد
عـاقـل تـریـن هـا دیــوانــگــانــنــد
خــوب تـریــن هــا مُـــردگـــانــنــد
غـمـگـیـن تـرین هـا عـاشـقـانـنـد
مــیــان ایــن هــمــه انــســان تــو دنــیــای بــه ایــن بــزرگــی

هــمــیــشــه..

راسـت گـو تـریـن هـا کـودکـانـنـد

عـاقـل تـریـن هـا دیــوانــگــانــنــد

خــوب تـریــن هــا مُـــردگـــانــنــد

غـمـگـیـن تـرین هـا عـاشـقـانـنـد

سکوت

دنیا پر از تباهی است ،
نه به خاطر وجود آدمهای بد ،
بلکه به خاطر سکوت آدمهای خوب .../.

خدا

سه حرف دارد ....

اما برای تنهایی من حرف ندارد !!!

♥ ♥

آفتابگردان ترین


ای نخستین بدر، هر شب دیدنت را دوست دارم
آسمان در آسمان تابید نت را دوست دارم

ای خدای خاک !  وقتی ابرها را می تکانی
از درختی مرده ، خرما چیدنت را دوست دارم

دست هایت را همان اندازه که شمشیر می زد
وصله وقتی می زند پیراهنت را دوست دارم

آه ای بر چاه ِ عدل ِ کوفه بوتیمار غمگین
گریه کن این ترس ازخشکیدنت را دوست دارم

درد اگر بر شانه هایت بود مرهم می نهادم
آه از آن درد ِ دگر، نالیدنت را دوست دارم

تو نه قرآن ، نه، سر فرزند را بر نیزه دیدی
حکم اگر این است من جنگیدنت را دوست دارم

دست بر خون قبضه ی شمشیر می رقصی و دشمن
می رمد بی سر و من رقصیدنت را دوست دارم


*****

نه غزل ظرفیتش کم نیست اما دردهایت...!
آه بر این بیت ها خندیدنت را دوست دارم

من از آن یاس، آن که در دستان سرسبز تو خشکید
خارج از باغ آخرین بوئیدنت را دوست دارم

سیم آخر را زدم دیگرجنون از حد گذشته است
هرچه بادا باد آقا من زنت را دوست دارم

دست های تو کلید رازهای سر به مهر است
کمتر از آنم ولی فهمیدنت را دوست دارم

تو همان ماه ِ دلیل ِ آفتاب ِ آخرینی
گفتم ای بدر نخستین، دیدنت را دوست دارم

مرداد 84 – صالح سجادی

هر صورتی که میخوای برای خودت انتخاب کن !!
ولی با سیرتت می خوای چه کار کنی ؟؟ اونم عوض می کنی ؟؟!
هر صورتی که میخوای برای خودت انتخاب کن !!

ولی با سیرتت می خوای چه کار کنی ؟؟ اونم عوض می کنی ؟؟!

saeid_6260

سال ها پیش در این شهر درختی بودم(شاعر: محمد جواد غفور زاده (شفق))

حضرت زهرا(س)-شهادت(از زبان درب خانه)

سروده استاد محمد جواد غفور زاده (شفق)

سال ها پیش در این شهر درختی بودم

یادگار کهن از دوره ی سختی بودم

هرگز از همهمه ی باد نمی‌لرزیدم

ناز پروده چه اقبال و چه بختی بودم

به برومندی من بود درختی کمتر

رشد می کردم و می شد تنه‌ام محکم‌تر

من به آینده ی خود روشن و خوش بین بودم

باغ را آینه‌ای سبز به آیین بودم

روزها تشنه ی هم‌صحبتیِ با خورشید

همه شب هم نفس زهره و پروین بودم

ریشه در قلب زمین داشتم و سر به فلک

برگ‌هایم گل تسبیح به لب مثل ملَک

راستی شکر خدا برگ و بری بود مرا

با درختانِ دگر سِرّ و سَری بود مرا

دست و دل بازتر از سرو و صِنوبر بودم

چتری از سایه و شهد و ثمری بود مرا

چشم من بود به شاهین ترازوی خودم

تکیه کردم همۀ عمر به بازوی خودم

ناگهان پیک خزان آمد و باد سردی

باغ شد صحنه ی طوفان بیابان گردی

در همان حال که احساس خطر می‌کردم

نرم و آهسته ولی با تبر آمد مردی

تا به خود آمدم از ریشه جدا کرد مرا

ضربه‌هایش متوجّه به خدا کرد مرا

حالتی رفت که صد بار خدایا کردم

از خدا عاقبت خیر تمنّا کردم

گر چه از زخمِ تبر روی زمین افتادم

از سعادت به رُخم پنجره‌ای وا کردم

از من سوخته دل بال و پری ساخته شد

کم کم از چوب من آن روز دری ساخته شد 

وقف دیوارِ حرم‌خانه ی ماهم کردند

هر چه در بود در آن کوچه نگاهم کردند

از همان روز که سیمای علی را دیدم

همه شب تا به سحر چشم به راهم کردند

مثل خود تشنه ی سیراب نمی‌دیدم من

این سعادت را در خواب نمی دیدم من

بارها شاهد رُخسار پیمبر بودم

مَحرم روز و شب ساقی کوثر بودم

تا علی پنجه به این حلقه ی در می‌افکند

به خدا از همه ی پنجره‌ها سر بودم

دست‌های دو جگر گوشه که نازم می‌کرد

غرق در زمزمه و راز و نیازم می‌کرد  

به سرافرازی من نیست دری روی زمین

خورده بر سینه ی من بال و پر روح الامین

سایه ی وحی و نبوت به سرم بوده مدام

به خدا عاقبت خیر همین است همین

هر زمانی که روی پاشنه می‌چرخیدم

جلوۀ روشنی از نور خدا می‌دیدم

گاه گاهی که زِ من فاطمه می‌کرد عبور

موج می‌زد به دلم آینه در آینه نور

سبزپوشان فلک پشت سرش می‌گفتند

«قل هو الله احد»، چَشم بد از روی تو دور

سوره ی کوثری و جلوه ی طاها داری

آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری!

دیدم از روزنِ در جلوه ی احساسش را

عطر گل‌های بهشتی و گل یاسش را

دیده‌ام مائده‌ای را که فرستاده خدا

دیده‌ام فاطمه و گردش دستانش را

زیر آن سقف گلین عرش فرود آمده بود

روح همراه ملائک به درود آمده بود

هر گرفتار غمی حلقه بر این در می زد

هر که از پای می‌افتاد به من سر می زد

آیۀ روشن تطهیر در این کوچه مدام

شانه در شانۀ جبریل امین پر می زد

یک طرف شاهد نجوای یتیمان بودم

یک طرف محو شکوفایی ایمان بودم

من ندانستم از اوّل که خطر در راه است

عمر این دلخوشی زودگذر در راه است

دارد این روز مبارک، شب هجران در پی

شب تنهایی ریحان رسول الله است

مانده بودم که چرا آینه را آه گرفت؟

یا پس از هجرت خورشید چرا ماه گرفت؟

رفت پیغمبر و دیدم که ورق برگشته

مانده از باغ نبوت گل پرپر گشته

مهبط وحی جدا گردید جبریل جدا

مسجد و منبر و محراب و حرم سرگشته

هست در آینه ی باغ خزان دیده ملال

نیست هنگام اذان صوت دل انگیز بلال

همه حیرت زده افروختنم را دیدند

دیده بر صحن حرم دوختنم را دیدند

بی وفایان همه آن روز تماشا کردند

از خدا بی‌خبران سوختنم را دیدند

سوختم تا مگر از آتش بیداد و حسد

چشم زخمی به جگر گوشۀ یاسین نرسد

هیچ آتش به جهان این همه جانسوز نشد

شعله جان سوز اگر بود جهان سوز نشد

رسم آتش زدن از عهد خلیل الله است

آتش آن روز گلستان شد و امروز نشد

آه از این شعله که خاموش نگردد هرگز

داغ این باغ فراموش نگردد هرگز

سوخت در آتشِ بیداد رگ و ریشه و پوست

پشت در این علی است و همه ی هستی اوست

یادم از غفلت خویش آمد و با خود گفتم

حیف آن روز به نجّار نگفتم ای دوست

تو که در قامت من صبر و رضا را دیدی

بر سر وسینه ی من میخ چرا کوبیدی؟

همه رفتند و به جا ماند درِ سوخته‌ای

دفتری خاطره از آتشِ افروخته‌ای

روی گلبرگ شقایق بنویسید هنوز

هست در کوچه ی ما چشمِ به در دوخته‌ای

تا بگویند در این خانه کسی می‌آید

مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید...

 

منطبق

دو شاگرد دبیرستانی نزد معلم خود آمده و پرسیدند :

- استاد اصولا منطق چیست ؟

معلم کمی فکر کرد و جواب داد : گوش کنید ، مثالی می زنم ، دو مرد پیش من می آیند.

یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند.

شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟

هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه !

معلم گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند.پس چه کسی حمام می کند ؟

حالا پسرها می گویند : تمیزه !

معلم جواب داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد.

وباز پرسید : خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟

یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه!

معلم دوباره گفت : اما نه ، البته که هر دو !

تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟

بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو

 ! معلم بار دیگر توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!

شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است !!!

معلم در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق ! و از دیدگاه هر کس متفاوت است ...

آرامش

"آرامش "و "صبر"
رد پای خدا در زندگی ست
آرزو می کنم زندگیتان پر از رد پای خدا باشد . . .

آفتابگردان ترین

چگونه باشی و چشم از نگاه بردارم؟
چگونه از ته یک چاه ماه بردارم؟

چه فرق دارد وقتی همیشه می بازم
سپید بردارم یا سیاه بردارم؟

همیشه دلخوشی ام بوده بعد هر بازی
یکی دو مهره به عمد اشتباه بردارم

که تو برنده شوی ... از شکوه خنده تو
برای دلهره ام سرپناه بردارم

به لطف فاصله ها عشق پاک می ماند
مخواه فاصله ها را ... مخواه بردارم

" حامد عسگری"

خدایا
بلندم کن
به اندازه قامتت
می خواهم بی نهایت شوم ...
خدایا
بلندم کن
به اندازه قامتت
می خواهم بی نهایت شوم ...

مرد

بس که از عشق شمــــــــــــا گفت و
نشد باور تان . . .
دل بیچاره ی من مـــــــــــــــرد!
ولی غصه نخور . . .
دل زیـــــــــــاد است ! !
فــــــــــــــــــــــــ ــــــــدای سرتان . . .
بس که از عشق شمــــــــــــا گفت و
نشد باور تان . . .
دل بیچاره ی من مـــــــــــــــرد!
ولی غصه نخور . . .
دل زیـــــــــــاد است ! !
فــــــــــــــــــــــــ ــــــــدای سرتان . . .

شریفی

خندیدن به ضرب ِ گلوله

و استجاب دعای ِ کشور همسایه

در بوسه های که به ازای هر ده عدد / دو تا رایگان میگیری

...

پای میز سیاست نشستیم و زیر/ میزی گرفتیم

و پایتخت / پای تخت ها از یادمان رفت

سیاست / سوتین شد با سایز هایی که دهان ما را میبست

و ما در صف دستشویی / با درد های مشترک ایستادیم

و یادمان رفت طناب ِ سیفون / به درد خودکشی نمی خورد

دو دستی / خودمان را تاراج زدیم / امتیاز پخش زنده اش را به عرب ها فروختیم

و خلیج را پس گرفتیم و جایش دختر صادر کردیم

حالا نشسته ایم

تا نخ هایمان را ببندند ... و خیمه شب بازی کنیم

تا به اعتقادات کسی / فشار نیاید

همین روز هاست تیتر می زنید

" آزادی در بسته بندی مجاز / موجود است "

ما به هر سازی به رقصیم شما را میسوزاند

شما برقصید و دلاوری کنید ما هورا می کشیم و می خندیم

ما ... همیشه ... به ضرب گلوله میخندیم ....
خندیدن به ضرب ِ گلوله 

و استجاب دعای ِ کشور همسایه 

در بوسه های که به ازای هر ده عدد / دو تا رایگان میگیری

... 

پای میز سیاست نشستیم و زیر/ میزی گرفتیم 

و پایتخت / پای تخت ها از یادمان رفت 

سیاست / سوتین شد با سایز هایی که دهان ما را میبست 

و ما در صف دستشویی / با درد های مشترک ایستادیم 

و یادمان رفت طناب ِ سیفون / به درد خودکشی نمی خورد 

دو دستی / خودمان را تاراج زدیم / امتیاز پخش زنده اش را به عرب ها فروختیم 

و خلیج را پس گرفتیم و جایش دختر صادر کردیم 

حالا نشسته ایم 

تا نخ هایمان را ببندند ... و خیمه شب بازی کنیم 

تا به اعتقادات کسی / فشار نیاید 

همین روز هاست تیتر می زنید

زندگی مثل آب خوردن تو لیوان ترک خورده میمونه

بخوری تمام میشه نخوری حروم میشه

از زندگیت لذت ببر چون ر در هر صورت تموم میشه


ماهی

ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه . تادهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه . دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن . دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو . اینقده بالا پایین پرید خسه شد خوابید . دیدم بهترین موقع تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چندساعته بیدار نشده . یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب .....

این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند . دوستشون داریم و دوستمون دارند ولی ما رونمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتار را با ما میکنند.
ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه . تادهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه . دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن . دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو . اینقده بالا پایین پرید خسه شد خوابید . دیدم بهترین موقع تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چندساعته بیدار نشده . یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب .....

این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند . دوستشون داریم و دوستمون دارند ولی ما رونمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتار را با ما میکنند.

بابا نان

راحت نوشتیم بابا نان داد بی آنکه بدانیم بابا چه سخت برای نان ، همه جوانیش را داد
راحت نوشتیم بابا نان داد بی آنکه بدانیم بابا چه سخت برای نان ، همه جوانیش را داد

(mohammad)

الهی


الهی
سکوتم را نبین، دستانی خالی و دلی پر از گناه دارم
آن را پر کن و این را خالی . . .


الهی آمین...
الهی
سکوتم را نبین، دستانی خالی و دلی پر از گناه دارم
آن را پر کن و این را خالی . . .


الهی آمین...

فیزیک

وقتی بچه بودیم زنگ یه خونه روکه می زدیم در نمیرفتیم،

 
 وای میستادیم تا صاحبخونه در رو باز کنه بعد قدم زنان از جلوش رد می شدیم!
 
اونم محاسبه می کرد با خودش می گفت: کسی که زنگ رو زده الان رسیده سر کوچه پس اینا نیستن!
 
از همون طفولیت علم فیزیکمون خوب بود

زندگی

زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه از قبل مشخص شده است

تو در این بین فقط می بافی

نقشه را خوب ببین ، خوب بباف !!!

نکند آخر کار ، قالی بافته ات را نخرند
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه از قبل مشخص شده است

تو در این بین فقط می بافی

نقشه را خوب ببین ، خوب بباف !!!

نکند آخر کار ، قالی بافته ات را نخرند

سلامتی



 
سلامتیشان برایتان مهم است .
1
 

ساعت 11 شب بدنمان در چه وضعی است؟؟؟
12  شب یا 3 نیمه شب چطور؟؟؟
 
برای سالم زیستن، باید خواب راحت و آرامی داشته باشیم.
 
به موارد زیر دقت کنید تا اهمیت خوابیدن برای شما روشن گردد:

ساعت 9 تا 11 شب:

زمانی است برای از بین بردن مواد سمی و غیر ضروری که این عملیات توسط آنتی اکسیدان ها انجام می شود.
در این ساعت بهتر است بدن در حال آرامش باشد.
 
در غیر این صورت اثر منفی بر روی سلامتی خود گذاشته اید.

ساعت 11 تا 1 شب:
عملیات از بین بردن مواد سمی در کبد ادامه دارد و شما باید در خواب عمیق باشید.
ساعت 1 تا 3 نیمه شب:

عملیات سم زدایی در کیسه صفرا ، در طی یک خواب عمیق به طور مناسب انجام می شود.
ساعت 3 تا 5 صبح:

عملیات از بین بردن مواد سمی در ریه اتفاق می افتد.
 
بعضی مواقع دیده شده که افراد در این زمان، سرفه شدید یا عطسه می کنند.
ساعت 5 تا 7 صبح:

این عملیات در روده بزرگ صورت می گیرد، لذا می توانید آن را دفع کنید.
ساعت 7 تا 9 صبح:
 
جذب مواد مغذی صورت می گیرد، پس بهتر است صبحانه بخورید.
 
افرادی که بیمار می باشند، بهتر است صبحانه را در ساعت 6 و 30 دقیقه میل کنند.
 
کسانی که می خواهند تناسب اندام داشته باشند، بهترین ساعت صرف صبحانه برای آنها،
 
ساعت 7 و 30 دقیقه می باشد و کسانی که اصلا صبحانه نمی خورند، بهتر است عادت خود را
 
تغییر دهند و در ساعت 9 تا 10 صبح صبحانه بخورند.
دیر خوابیدن و دیر بلند شدن از خواب، باعث می شود مواد سمی از بدن دفع نشوند.

از نصفه های شب تا ساعت
 4 صبح، مغز استخوان عملیات خون سازی را انجام می دهد.

در ایام تعطیل، بسیاری افراد تا دیر وقت بیدار می مانند و بعد از اتمام تعطیلات، با خستگی به
 
سر کار می روند، چون اعمال بدنشان دچار سردرگمی شده است و نمی داند چه باید انجام دهد.
 

 

پس همیشه، زود بخوابید و خواب آرامی داشته باشید .
 

 

چرا طواف کعبه خلاف عقربه‌ساعت است؟

حسین اردکانی، دکترای علم فیزیک و از شاگردان پروفسور حسابی گفت: هر آنچه در شارع
چرا طواف کعبه خلاف عقربه‌ساعت است؟
مقدس وجود دارد دارای مبنای علمی است به طوری که در اعمال حج آمده است که جهت

حرکت برای طواف به سمت چپ و خلاف جهت عقربه های ساعت باشد

وی افزود: تمام اینها از نظر علم فیزیک قابل اثبات است. در نیمکره شمالی که خانه خدا واقع
شده است وقتی هر ذره یا جسمی خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخد ۵ نیرو به آن وارد
می شود که جمع این نیروها و انرژی ها به سمت داخل است. در بحث طواف هم همین است،
ذرات در اینجا انسان ها هستند و مجموع این نیروها نیز به سمت مرکز که همان خانه خداست
هدایت می شود.

این فیزیکدان ادامه داد: اگر در طواف، چرخش به سمت راست انجام می شد در علم فیزیک
آمده است که گریز از مرکز رخ می داد و طبق قانون فیزیک ذرات که در اینجا انسان ها هستند
به سمت بیرون پرتاب می شدند و نیروی آنها به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت
نمی شد.
حالا اگر خانه خدا در نیمکره جنوبی واقع می شد حتماً در دین ما تأکید بر این
می شد که باید در جهت عقربه های ساعت یعنی به سمت راست، طواف خانه خدا انجام شود.

آرزو

دلم گرم خداوندیست.....
که با دستان من ، گندم برای یاکریم خانه میریزد!

چه بخشنده خدای عاشقی دارم ....
که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم!

دلم گرم است ،
میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم برایت من ، خدا را آرزو دارم . . .
دلم گرم خداوندیست.....
که با دستان من ، گندم برای یاکریم خانه میریزد!

چه بخشنده خدای عاشقی دارم ....
که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم!

دلم گرم است ، 
میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم برایت من ، خدا را آرزو دارم . . .

گریه

گریه کن مرد ، مگه از سنگه دلت
گریه خوبه ، وقتی که تنگه دلت
گریه کن مرد ، گریه خالیت می کنه
گاهی اشک حالی به حالیت می کنه
گریه کن مرد ، وقتی از غصه پری
وقتی از عالم و آدم می بری
گریه کن مرد ، جای بغض تُو گلوت
رد شو از پیچ و خمای روبروت
گریه بد نیست ، آخر حادثه نیست
گریه کن که اشک مرد، فاجعه نیست
بسّته مرد، دلتو راحت بذار
خیلی سخت نیست، خم به ابروهات بیار
این غرورت مرگ و تاراج تویه
گریه کن مرد ، گریه معراج تویه …
گریه کن مرد ، مگه از سنگه دلت
گریه خوبه ، وقتی که تنگه دلت
گریه کن مرد ، گریه خالیت می کنه
گاهی اشک حالی به حالیت می کنه
گریه کن مرد ، وقتی از غصه پری
وقتی از عالم و آدم می بری
گریه کن مرد ، جای بغض تُو گلوت
رد شو از پیچ و خمای روبروت
گریه بد نیست ، آخر حادثه نیست
گریه کن که اشک مرد، فاجعه نیست
بسّته مرد، دلتو راحت بذار
خیلی سخت نیست، خم به ابروهات بیار
این غرورت مرگ و تاراج تویه
گریه کن مرد ، گریه معراج تویه …

احساس

حق نداریم احساس دیگران رو به بازی بگیریم
فقط بخاطر اینکه
هنوز تکلیفمون با احساس خودمون معلوم نیست .....!

صبر کن

آهـــــــــای فلانی !
یـــادت باشــد ...
کـــم حوصلـه ســت ..
ظـاهـــرش جـــدیست ..
امـا دلـــی دارد کـه مــهربـانـی اش بـه وسعـت یک اقــیـانــوس است !
بــد قـول نــیـست .. امـــا گرفتار است
با او راه بیا....!
خــستـه کـه بــاشـد ..
تــنهـایش بــگــذار ...!
تودار است ..
اما صبر کن خودش بعد حرفهایش رامی گوید !
او تمام دنیای من است ...
مبادا بیازاریش ....

ایام پژمردن گلستان فاطمه تسلیت باد

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نــوحه و چــه عــزا و چــه مــاتم است

باز این چه رستخیز عظیــم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ای وجودت عشق را معنای حسین
عالمی یک قطره تو دریا حسین

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

پرسیدم ازحلال ماه: چرا قامتت خم است؟
آهی کشید و گفت: که ماه محرم است!
گفتم: مگر که چیست محرم؟
با ناله گفت: ماه عزای اشرف اولاد آدم است!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

آبروی حسین به کهکشان می ارزد
یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن می ارزد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشورا به پا شد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد
ای به دل بسته، قدری آهسته
کن مدارا با، زینب خسته
یا حسین مظلوم

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن
تموم حاجتا رو همه از اون می گیرن
بین دو نهر آبه، یه سرزمین خشکه
شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عطر مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه
سینه زن حسینه، یل ام البنینه

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین
تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

کربلا لبریز عطر یاس شد
نوبت جانبازی عباس شد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست
علم فاطمه دست قلم عباس است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

فرشته‌ها از امشب صبوی غم می‌نوشن
دوباره اهل جنت پیرهن سیاه می‌پوشن

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عالم همه محو گل رخسار حسین است
ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش
یعنی که خدای تو عزادار حسین است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عالم همه قطره و دریاست حسین
خوبان همه بنده و مولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش
از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی
و ایام پژمردن گلستان فاطمه تسلیت باد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

خداوندا

خداوندا . . .

زانویم را به خاکت ریشه میکنم و
دستانم را به آسمانت


و فریاد سر میدهم . . .

مگذار از غم واندوه زمانه زانویم خم شود

مگذار در زمین تو بر رنج ها بی صبر شوم


مرا بازیچه ای چون تاس بر میز تفریح خالقان تقلب مکن


بگذار اگر زندگی بازی است من برنده آن باشم

برای ********

برای اشتباه کردن انسان باشید!

و

برای بخشیدن خدا!

آخریـــــــــن اوضاع زلزله زدگان ورزقان

آخریـــــــــن اوضاع زلزله زدگان ورزقان
ســـــــــرما ، زلزله های پی در پی ، قسط وامهای پرداخت نشده!

هموطنان مناطق زلزله زده در وضعیت نامشخصی بسر میبرند
این بود رکــــــــــورد دولتـــــــی در ایران در ساخت مسکن و سرپناه
بابا ... بخدا م
ردم در فشار هستند
.
.
زلزله‌زدگان وام نگرفته باید قسط بدهند
مردم مناطق زلزله‌زده به پس لرزه‌های زلزله 6.2 ریشتری عادت کرده بودند اما روز چهارشنبه زلزله 5.1 ریشتری آنها را غافلگیر کرد و باز هم خرابی به جای گذاشت. نمایندگان این مناطق می‌گویند اوضاع وعده و وعیدها مساعد نیست.

مردم زلزله‌زده در حالی که هنوز وام‌هایشان را کامل دریافت نکرده‌اند، دفترچه‌های اقساط برای بازپرداخت وام دریافت کرده‌اند. هنوز از وسایل گرمایشی و لباس گرم خبری نیست و به تازگی لباس‌هایی کهنه و دست دوم به آنها داده شده است. کانکس‌هایی که قرار بود در فصل سرما به داد آنها برسد هنوز مستقر نشده‌اند و بعضی‌ها چادر هم در اختیار ندارند.
.

کاهـــــــش دما و بارش برف در چند روز آینده
بر اساس پیش بینی های هواشناسی آذربایجان شرقی، با نفوذ سامانه جوی جدید به استان از روز دوشنبه به بعد شاهد بارش برف در ارتفاعات ارسباران و دیگر مناطق خواهیم بود.

به گزارش مهر، بر اساس پیش بینی های اداره کل هواشناسی آذربایجان شرقی یک سامانه جوی وارد استان شده است که از امروز شاهد هوایی نیمه ابری توام با بارش باران و تگرگ در این استان و همچنین نیمه غربی کشور خواهیم بود.

پیش بینی های هواشناسی نشان می دهد از اول آذر بارش برف در ارتفاعات، با کاهش شدید دما در مناطق کوهستانی به ویژه در مناطق زلزله زده می شود.

.
.:لطفا برای آگاهی بخشی بیشتر به اشتراک بگذارید:.
آخریـــــــــن اوضاع زلزله زدگان ورزقان
ســـــــــرما ، زلزله های پی در پی ، قسط وامهای پرداخت نشده!

هموطنان مناطق زلزله زده در وضعیت نامشخصی بسر میبرند
این بود رکــــــــــورد دولتـــــــی در ایران در ساخت مسکن و سرپناه
بابا ... بخدا م
ردم در فشار هستند
.
.
زلزله‌زدگان وام نگرفته باید قسط بدهند
مردم مناطق زلزله‌زده به پس لرزه‌های زلزله 6.2 ریشتری عادت کرده بودند اما روز چهارشنبه زلزله 5.1 ریشتری آنها را غافلگیر کرد و باز هم خرابی به جای گذاشت. نمایندگان این مناطق می‌گویند اوضاع وعده و وعیدها مساعد نیست.

مردم زلزله‌زده در حالی که هنوز وام‌هایشان را کامل دریافت نکرده‌اند، دفترچه‌های اقساط برای بازپرداخت وام دریافت کرده‌اند. هنوز از وسایل گرمایشی و لباس گرم خبری نیست و به تازگی لباس‌هایی کهنه و دست دوم به آنها داده شده است. کانکس‌هایی که قرار بود در فصل سرما به داد آنها برسد هنوز مستقر نشده‌اند و بعضی‌ها چادر هم در اختیار ندارند.
.

کاهـــــــش دما و بارش برف در چند روز آینده
بر اساس پیش بینی های هواشناسی آذربایجان شرقی، با نفوذ سامانه جوی جدید به استان از روز دوشنبه به بعد شاهد بارش برف در ارتفاعات ارسباران و دیگر مناطق خواهیم بود.

به گزارش مهر، بر اساس پیش بینی های اداره کل هواشناسی آذربایجان شرقی یک سامانه جوی وارد استان شده است که از امروز شاهد هوایی نیمه ابری توام با بارش باران و تگرگ در این استان و همچنین نیمه غربی کشور خواهیم بود.

پیش بینی های هواشناسی نشان می دهد از اول آذر بارش برف در ارتفاعات، با کاهش شدید دما در مناطق کوهستانی به ویژه در مناطق زلزله زده می شود.

.
.:لطفا برای آگاهی بخشی بیشتر به اشتراک بگذارید:.

بهتره **************

دنیای عجیبی شده است !!!
برای دروغ هایمان خدا را قسم میخوریم و به حرف راست که میرسیم می شود جان تــو ….

تنها

دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم !
وقتی محبت کردم و تنها شدم
وقتی دوست داشتم و تنها ماندم
دانستم باید تنها شد و تنها ماند تا “خـدا” را فهمید …
دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم !
وقتی محبت کردم و تنها شدم
وقتی دوست داشتم و تنها ماندم
دانستم باید تنها شد و تنها ماند تا “خـدا” را فهمید …

امید

.
خدا تنها روزنه امیدی است که هیچ گاه بسته نمی شود …
تنها کسی ایست که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد …
با پای شکسته هم می توان سراغش رفت …
تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد …
تنها کسی است که وقتی همه رفتند میماند …
وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید …
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود …
و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد نه با تنبیه کرد

نام و نان

خدایا رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد …
قوتم ده تا نانم را و حتی نامم را در پای ایمانم افکنم !

.
خدایا رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد …
قوتم ده تا نانم را و حتی نامم را در پای ایمانم افکنم !
.

یزدان

تو اگر دلگیری
لحظه ای چشم ببند
اندکی اشک بریز و بخوان نام مرا
به تو من نزدیکم
نام من یزدان است
لقبم ایزد پاک
تو مرا زمزمه کن …
خواهم آمد سویت
بی صدا یادم کن
یا که فریادم کن
که منم منتظر فریادت !
.
تو اگر دلگیری
لحظه ای چشم ببند
اندکی اشک بریز و بخوان نام مرا
به تو من نزدیکم
نام من یزدان است
لقبم ایزد پاک
تو مرا زمزمه کن …
خواهم آمد سویت
بی صدا یادم کن
یا که فریادم کن
که منم منتظر فریادت !

باران ببار

غصه می سوزد مرا ، باران ببار
کوچه می خواند تو را ، باران ببار
ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا ، باران ببار
خاک اینجا تشنه ی دلتنگی است
آسمان را کن رها ، باران ببار
باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما ، باران ببار
موج میخواهد بیابان سکوت
با خوِد دریا بیا ، باران ببار
تا بیاید آن بهار سبز سبز
تازه تر باید هوا ، باران ببار
سینه ام آشوب و دل خونابه است
غصه می سوزد مرا ، باران ببار
غصه می سوزد مرا ، باران ببار
کوچه می خواند تو را ، باران ببار
ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا ، باران ببار
خاک اینجا تشنه ی دلتنگی است
آسمان را کن رها ، باران ببار
باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما ، باران ببار
موج میخواهد بیابان سکوت
با خوِد دریا بیا ، باران ببار
تا بیاید آن بهار سبز سبز
تازه تر باید هوا ، باران ببار
سینه ام آشوب و دل خونابه است
غصه می سوزد مرا ، باران ببار

باران

آدم ها خیلی زود همراهان صمیمی را فراموش میکنند …
همین که باران بند آمد خیلی ها چتر هایشان را جا میگذارند …
آدم ها خیلی زود همراهان صمیمی را فراموش میکنند …
همین که باران بند آمد خیلی ها چتر هایشان را جا میگذارند …

خیالت راحت

یکنفر در هـمین نزدیکــی ها
چــیزی
به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
خیالـــت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببــند
یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد ...
یکنفر در هـمین نزدیکــی ها
چــیزی
به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
خیالـــت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببــند
یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد ...