saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

برف زمستونی


در این روزهای برفی آیا برای گنجشکان دانه ای ریخته ای ؟

پرنده دل من نیز ، دیر زمانیست که در برف گیر افتاده . . .



. * ./۰۰\. *.
. * (‘_’) * .
* . ( : ) . *
. *( : )* .
ببین چه آدم برفی نازی درست کردم !

با این که خیلی دوستش دارم ، مال تو !



داره برف میاد، بیا تو قلبم سرما نخوری!



دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد

تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند . . .



مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف ٬ سخت محتاج به گرمای پر و بال توام

تو اگر باز کنی پنجره ای سمت دلت ٬ میتوان گفت که من چلچله لال توام . . .


عشق یعنی آن نخستین حرفها

عشق یعنی در میان برفها

عشق یعنی یاد آن روز نخست

عشق یعنی هر چه در آن یاد توست



در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟

بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند . . .


رفاقت مثل آدم برفی میمونه ، درست کردنش راحته اما نگه داشتنش سخته !



آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد