saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

saeedtag

دل نوشته ها مکانی برای آرامش

آقازاده

یه روز یک آقازاده ، فارغ التحصیل میشه . . . هیچی هم بارش نبوده
باباش زنگ میزنه به یه پارتیش میگه : دمت گرم واسه پسرم یه شغلی جور کن
پارتیه میگه : میخوای سفیرش کنم ؟
باباهه میگه : نه بابا . . . اون خیلی زیاده
پارتیه میگه : میخوای وزیرش کنم ؟

...باباهه میگه : اوووووف نه !
پارتیه میگه : میخوای وکیل مردمش کنم ؟
باباهه میگه نه بابا . . . یه جایی کارمندی ، معلمی ، چیزیش کن ...
پارتیه میگه : شرمنده اون دیگه سواد میخواد ...!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد