خندیدن به ضرب ِ گلوله
و استجاب دعای ِ کشور همسایه
در بوسه های که به ازای هر ده عدد / دو تا رایگان میگیری
...
پای میز سیاست نشستیم و زیر/ میزی گرفتیم
و پایتخت / پای تخت ها از یادمان رفت
سیاست / سوتین شد با سایز هایی که دهان ما را میبست
و ما در صف دستشویی / با درد های مشترک ایستادیم
و یادمان رفت طناب ِ سیفون / به درد خودکشی نمی خورد
دو دستی / خودمان را تاراج زدیم / امتیاز پخش زنده اش را به عرب ها فروختیم
و خلیج را پس گرفتیم و جایش دختر صادر کردیم
حالا نشسته ایم
تا نخ هایمان را ببندند ... و خیمه شب بازی کنیم
تا به اعتقادات کسی / فشار نیاید
همین روز هاست تیتر می زنید
" آزادی در بسته بندی مجاز / موجود است "
ما به هر سازی به رقصیم شما را میسوزاند
شما برقصید و دلاوری کنید ما هورا می کشیم و می خندیم
ما ... همیشه ... به ضرب گلوله میخندیم ....